آموزش تولید محتوا

جدید ترین نکات و ترفند های تولید محتوا برای داشتن وبلاگ و محتوایی فوق العاده

آموزش تولید محتوا

جدید ترین نکات و ترفند های تولید محتوا برای داشتن وبلاگ و محتوایی فوق العاده

بازاریابی جاذبه‌ای چطور کار می‌کند و چیست؟


 

یک راست می‌روم سر اصل مطلب! 

دیگر وقت آن رسیده که در متدهای بازاریابی سنتی، یعنی متدهای برونگرایی که به خاطرش هزینه‌های زیادی را صرف تبلیغات می‌کردیم تجدید نظری بکنیم وبا متدهای پرمنفعت‌ و جذاب‌تری مثل بازاریابی جاذبه‌ای آشنا شویم.

بله درست است، همه چیز عوض شده است، عصر ما عصر ارتباطات و اینترنت است، پس باید بی‌خیال روش‌های قدیمی بشویم. مشتری‌ها و خریداران در هر دقیقه از شبانه روز و به لطف گوشی‌های تلفن همراه، در هر کجای این کره خاکی که باشند، به دریایی از اطلاعات درباره همه چیز، از جمله کالاها، خدمات و کسب و کارها دسترسی دارند.

بنابراین، ما با تولید محتوای خوب و مناسب، اطلاعات مورد نیازشان را در اختیارشان قرار می‌دهیم، به آنها مشاوره می‌دهیم، سوالات احتمالی‌شان را جواب می‌دهیم و به همین راحتی با ایجاد ارتباط موثر درباره کسب و کارمان ایجاد آگاهی می‌کنیم و بازدیدکنندگان را تبدیل به مشتری می‌کنیم. این الفبای بازاریابی جاذبه‌ای است.

خلاصه، به جای آنکه از روش‌های مزاحمت آفرینی مثل تبلیغات با تماس‌های تصادفی و اس‌ام‌اس استفاده کنیم یا اصطلاحا یک بلندگو دستمان بگیریم و محصولمان را همه جا جار بزنیم، صاحب یک آهنربای قدرتمند می‌شویم که قدرت جذب بیشتری دارد، گیراتر است و مشتری‌های هدفمند و واقعی را به سمت ما هدایت می‌کند.

اصلا بازاریابی جاذبه‌ای چیست؟

بازاریابی جاذبه‌ای، همان طور که از اسمش پیداست، مثل آهن‌ربا جذب کننده است! مشتری‌های بالقوه خودشان با پای خودشان به سمت کسب و کار ما کشیده شده و تبدیل به مشتری‌های بالفعل می‌شوند. این دقیقا همان چیزی است که در عصر ارتباطات به آن نیاز داریم.

در این متد از شبکه‌های اجتماعی و تکنیک‌هایی مثل سئو استفاده می‌کنیم تا بتوانیم رونق بیشتری در کسب و کارمان ایجاد کنیم.با ایجاد اعتبار برای خود و جذب کردن فالوئر می‌توانیم بازدید از سایت و وبلاگ‌مان را بالا ببریم و کسب‌وکارمان را به بهترین شکل ممکن به پیش ببریم.

بازاریابی جاذبه‌ای یا درونگرا (اینباند مارکتینگ معادل inbound marketing)، که موثرترین روش دیجیتال مارکتینگ در دنیای امروز ماست شامل مجموعه‌ای از استراتژی‌ها و طرز فکرها می‌شود که مشتری را در اولویت قرار می‌دهد.

برای اولین بار در تاریخ کسب و کار، این مشتری‌ها هستند که کنترل امور را در دست دارند، نه صاحبان برند و کسب و کار. 

بازاریابی جاذبه‌ای چطور کار می‌کند؟

در بازاریابی جاذبه‌ای، اطلاعات و داده‌هایی که مشتری‌ها در اینترنت به دنبالش می‌گردند را در وبسایت یا صفحه خود قرار می‌دهیم. به عبارت دیگر، محتوای مفید و ارزشمند تولید می‌کنیم تا به سمت ما هدایت شوند. ضمنا، باید راه‌های ارتباطی برای آنها در سایت یا صفحه ما در دسترس باشد تا وقتی وارد صفحه ما شدند و متوجه محتوا شدند بتوانیم آنها را پیش خودمان نگه داریم.

سرانجام، به آنها اطمینان می‌دهیم که در هر مرحله از خرید که باشند به آنها کمک خواهیم کرد و با مشاوره، راهنمایی و نظرهای تخصصی و انگیزشی، اعتماد و رضایت‌شان را به دست می‌آوریم.

به عبارت ساده‌تر در بازاریابی جاذبه‌ای، تمرکز را به تامین خواست و نیاز مشتری متوجه می‌کنیم. با تکنیک‌ها و ابزارهای مختلف، که عموما وابسته و متکی به محتوا هستند، سعی به تامین خواست و مساله‌ی اصلی مشتری داریم و تلاش می‌کنیم کاربرانی که به وب‌سایت و یا اپلیکیشن ما وارد شده‌اند را دست خالی از دست ندهیم!

سه گام اصلی بازاریابی جاذبه‌ای

 

به طور کلی، می‌توان فرایند بازاریابی جاذبه‌ای را در سه مرحله خلاصه کرد. طبعا هر کدام از این مراحل، پیش‌نیاز ماقبل خود هستند و باید به دقت مورد بررسی و برنامه‌ریزی قرار گیرند. در ادامه به معرفی این سه بخش خواهیم پرداخت:

گام اولجذب کردن

در گام نخست از بازاریابی جاذبه‌ای، تلاش می‌کنیم تا جامعه‌ی هدف خود را با کسب‌وکارمان آشنا کنیم. اگر مثلا کسب و کار شما مربوط به دکوراسیون داخلی باشد، لازم نیست محتوای غیر مرتبط مثل مطالب فرهنگی یا غذایی در صفحه شما باشد. با اینکه ممکن است بازدید شما را بالا ببرد اما شما میخواهید کسانی را به سایت یا صفحه خود جذب کنید که احتمال تبدیل شدنشان به مشتری بیشتر باشد.

پس تولید محتوای مناسب، جذاب و مرتبط اولین گام بازاریابی جاذبه‌ای است. با بازاریابی محتوایی آنها را متقاعد کنید که کلید مشکلاتشان در دستان شماست. البته، فراموش نکنید که باید در زمان مناسب این محتوا را منتشر کنید، به طور مثال، وقتی یک محصول خاص رواج پیدا می‌کند یا مد می‌شود بهترین فرصت برای تولید محتوا درباره آن است.

بحث مهم دیگر در این گام، استفاده از کلمات کلیدی مناسب است، اینگونه شما می‌توانید افراد بیشتری را به سمت خودتان بکشانید. پست‌ها و مطالب جالب توجه و مفید و ویدئوهای کوتاه اما به درد بخور را در صفحه‌های اجتماعی‌تان به اشتراک بگذارید و آگاهی درباره برندتان را بیشتر کنید.

نکته: کیفیت مهمتر از کمیت است، محتوای با کیفیت ولی به اندازه، تاثیر خیلی خیلی بیشتری از صدها محتوای گیج کننده و بی فایده دارد.

گام دومدرگیر کردن

اگر گام نخست را با موفقیت طی کرده باشید، وارد مرحله‌ی دوم از فرایند بازاریابی جاذبه‌ای می‌شوید. در این گام، تلاش شما متمرکز بر ایجاد اعتماد در مخاطب خواهد بود. برای خلق یک ارتباط دوطرفه، باید بتوانید از روش‌های مختلف، ارتباط خود را با مشتری و مخاطب افزایش دهید.

استفاده از سرویس‌های چت آنلاین، ارسال ایمیل‌های شخصی‌سازی شده و… از متدوال‌ترین روش‌های ایجاد ارتباط و کسب اعتماد است.

ارتباط اصل بسیار مهمی در اعتماد سازی است. ارتباط همچنین باعث می‌شود که شما بیشتر در ذهن مشتری بمانید (چون ممکن است مشتری در همان لحظه تصمیم به خرید نداشته باشد و چند ماه بعد به سمت شما برگردد)

شاید برای‌تان جالب باشد که بدانید، بخش زیادی از مشتریان ما ، تقریبا چندماه پس از ثبت‌نام، سفارش نخست خود را ثبت می‌کنند. برخی نیز پس از ثبت اولین سفارش تولید محتوا و دریافت آن، ماه‌ها بعد دوباره به پلفترم سر زده و محتواهای بعدی خود را ثبت می‌کنند! در این بازه، ما سعی می‌کنیم به شیوه‌های مختلف، ارتباط خود را با ایشان حفظ کنیم

نکته: با برقراری ارتباط مداوم و موثر با بیان شیرین و شیوا (و نه چرب زبانی) احساسات مخاطب را درگیر کنید، برندتان را در ذهن او حک کنید و برای خود اعتبار و اعتماد بخرید.

گام سومراضی کردن

با استفاده از اطلاعاتی که در گام دوم بازاریابی جاذبه‌ای به دست آوردید و از طریق ایمیل خودکار یا دیگر ابزار ارتباطی، اطلاعاتی که مخاطبین می‌خواهند را به دست شان برسانید. این کار رابه طور دائم و به موقع انجام دهید تا پل ارتباطی‌تان محکم تر شود.

محتوای فراموش نشدنی و جالبی برای مشتری‌های احتمالی خود تولید کنید که بتوانند آن را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارند.

یک نمونه خوب: سامسونگ در روز تولد مشترکین‌اش (حتی کسانی که از خریدشان مدت زیادی گذشته باشد)، به آنها پیام می‌دهد و علاوه بر تبریک (درگیری احساسی) لیستی از محصولاتی که می‌توانند با تخفیف خریداری کنند را به آن ها نشان می‌دهد (جلب رضایت).

البته شاید این مثال کمی متدوال به نظر برسد، خوب است به روش‌هایی فکر کنید که مشتریان کمتر به آن عادت دارند و تا حدود زیادی به حوزه‌ی فعالیتی شما نزدیک‌تر است.

به علاوه، جلسه‌ها و رویدادها هم کار را نه تنها برای شما بلکه برای مشتریانتان هم آسان تر می‌کنند. خرید را برای مشتری‌ها به یک تجربه لذت بخش تبدیل کنید. از آنها فیدبک بگیرید، سوال کنید و هم در حل مشکل مشتری به او کمک کنید و هم در ارتقای کسب و کارتان تجربه دست اول کسب کنید.

نکته: نشان دهید که علاوه بر یک فروشنده حرفه ای، یک مشاور و متخصص حرفه ای هم هستید.


تاکتیک‌های بازاریابی جاذبه‌ای

آنچه پیش از این عنوان شد، گام‌های اساسی در بازاریابی جاذبه‌ای بود که با تحلیل هرکدام می‌توانید روند اجرایی این مدل کاٰرآمد را در کسب‌وکار خود ایجاد کنید. اما همانند هر شیوه‌ی دیگری، تکنیک‌هایی نیز وجود دارد که می‌تواند کار شما را ساده‌تر کند. در ادامه، تکنیک‌های بازاریابی جاذبه‌ای را با هم مرور خواهیم کرد:

1.    انتشار محتوا: پایگاه اصلی خود برای تولید محتوا و نشر محتوا انتخاب کنید؛ وبلاگ، اینستاگرام، تلگرام یا هرجایی که بیشترین بازدید و تاثیر را دارد. البته تکه‌های جذاب و جالب توجهی از محتوا را در دیگر شبکه‌های اجتماعی تان نیز به اشتراک بگذارید یا ایمیل کنید.

2.    تجربه کاربری: طراحی سایت یا صفحه تان باید به اندازه کافی چشمگیر و جذاب باشد. لینک‌های مهم و راه‌های ارتباطی باید به راحتی قابل دسترس باشند. تجربه کاربری را دست کم نگیرید و حتما از یک متخصص UX در بهینه سازی صفحات خود کمک بگیرید.

3.    بهینه‌سازی برای موتورهای جستجو: از سئو (یا همان بهینه سازی برای موتورهای جستجو) غافل نشوید. محتوای شما باید به دست مخاطب خود برسد، پس بهینه کردن محتوا برای موتورهای جست‌وجو، با در نظر گرفتن تغییرات مستمر الگوریتم‌های آن باید در اولویت کاری‌تان قرار داشته باشد.

4.    داستان‌سرایی: یک داستان خوب بیش از هر چیز دیگری مخاطب شما را مجذوب می‌کند. برای برند، پروژه یا کسب و کارتان یک داستان جذاب داشته باشید و آن را در محتواهای خود نشان دهید.استوری تلینگ را مهم بشمارید!

5.    شناخت مشتری: برای جذب مشتری باید آنها را خوب بشناسید. خودتان را جای آنها بگذارید تا با نیازهایشان آشنا شوید.هرچقدر بتوانید به نیازها و مسائل مشتری دقیق‌تر و بهتر پاسخ دهید، شانس بیشتری در جذب و نگهداشت‌شان خواهید داشت.

6.    برنامه‌ریزی: با برنامه ریزی پیش بروید. مثلا در زمان‌های خاص در شبکه‌های اجتماعی پست بگذارید. طوری جلو بروید که مشتری دائما مشغول و درگیر شما باشد. برای هر زمان و هر لحظه، چیزی در آستین داشته باشید تا بتوانید مشتری را با خود همراه، و توئمان راضی نگه دارید.

7.    تمرکز بر مشتری: به جای آنکه وقت زیادی را صرف تعریف از خودتان و کسب و کارتان بکنید روی نیازها و مشکلات مشتری تمرکز کنید.مهمترین نکته در بازاریابی جاذبه‌ای آن است که مشتری را در مرکز تصمیم‌گیری خود قرار دهید.

8.    تحلیل و بررسی: بازدید، ترافیک سایت و زمانی که در صفحه‌های شما می‌گذرانند را در بازه‌های زمانی مناسب (هر هفته یا ده روز یک بار) آنالیز کنید و پیشرفت کارتان را بسنجید.


بازاریابی جاذبه‌ای: جایگزینی برای بازاریابی سنتی؟

 

اگر دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی بازاریابی باشید، احتمالا بخش‌هایی از مفهوم بازاریابی جاذبه‌ای با آنچه درباره‌ی بازاریابی آموخته‌اید متفاوت است. پس از فهم ای تفاوت، بهتر از کار را با پاسخ به دو دسته از سوال‌هایی که در بازاریابی به آنها پاسخ می‌دهیم ادامه دهیم: سوال‌های «چه چیزی» و «چرا»

1.    کسب و کار ما چیست؟ چه محصولاتی داریم؟ چه خدماتی ارائه می‌دهیم؟

2.    چرا محصولات ما بهتراند؟ چرا بهتر است از ما خرید کنند؟ چرا رضایت مشتری برای ما اهمیت دارد؟ چرا مشتری باید به خریدش از ما ادامه دهد؟

ابر برندهایی مثل اپل یا استار باکس، ابتدا با سوالات دسته دوم، یعنی «چرا ها» ذهن مخاطب را درگیر می‌کنند و بعد از برانگیختن کنجکاوی و هیجان مخاطب، در مراحل بعدی به سوالات دسته اول پاسخ می‌دهند. از طرف دیگر، بازاریاب‌های سنتی از «چه چیزی ها» شروع می‌کنند: با جمله‌های کلیشه ای و تکراری وقتشان را صرف پاسخ دادن به سوال‌های دسته اول می‌کنند، حوصله مخاطب را سر می‌برند به اشتباه وقت کمتری را صرف پاسخ به سوال‌های «چرا» می‌کنند. این در حالی است که «چراها» توجه و احساسات افراد را بیشتر و بهتر جلب می‌کنند. به عبارت دیگر، خیلی از خریدارانی که محصول خاصی را در اینترنت جستجو می‌کنند کم و بیش از طرز کار و نوع محصول اطلاعاتی دارند، شما باید آنها را مجاب کنید که چرا از بین رقبا باید شما را انتخاب کنند.

با استراتژی‌های بازاریابی جاذبه‌ای و اولویت‌بندی هوشمندانه (همان کاری که برند های موفق می‌کنند)، سعی کنید وقت بیشتری را صرف سوال‌هایی کنید که تاثیر و ارزش بیشتری در ایجاد آگاهی دارند. با بهره‌گیری از این استراتژی‌های شگفت انگیز، نه تنها مشتریان وفاداری را حفظ می‌کنید، بلکه هر کدام از آنها را تبدیل به سفیری فعال برای کسب‌وکارتان می‌کنید. بازاریابی جاذبه‌ای فرمان را به دست مشتری می‌دهد و با هزینه کمتر فروش بیشتری را برایتان رقم می‌زند. همینطور، این هزینه که بسیار کمتر از هزینه تبلیغات سنتی است، بازدیدکنندگان را به مشتری‌های احتمالی و سپس به مشتری‌های راغب یا قطعی تبدیل می‌کند.

بازاریابی سنتی و برونگرا، همیشه دافعه‌ای نیست، اما زنگ خطر این جاست که بعضی وقت‌ها می‌تواند باشد: زمانی که حوصله مخاطب سر می‌رود، یا پول و منابع کسب و کارمان به هدر می‌رود و یا تبلیغات به ایجاد ارتباط منجر نمی‌شوند، همه نمونه‌هایی از شکست بازاریابی سنتی هستند.

بازاریابی جاذبه‌ای را انتخاب میکنیم چون این خطاها نه تنها تکرار نمی شوند بلکه جبران هم می‌شوند.

ختم کلام

قابل انکار نیست که شبکه‌های اجتماعی و دنیای گسترده اینترنت چه نقش مهمی در تصمیمات افراد در انتخاب و خرید کالا و خدمات دارند. نمی توان از منبعی به این مهمی چشم پوشی کرد و از امکانات آن در بازاریابی استفاده نکرد.

این مهم برای استارتاپ‌ها و به طور کلی، کسب‌وکارهای آنلاین اولویتی دوچندان می‌یابد. ما همه باید بیاموزیم که برای توسعه‌ی کسب‌وکار خود در فضای آنلاین، راهکارهای متناسب‌تری را پیش بگیریم، که مشخصا بازاریابی جاذبه‌ای از مطلوب‌ترین گزینه‌های پیش روی ماست.

برای ایجاد برند یا کسب و کاری موفق و مدرن، بازاریابی جاذبه‌ای رویکردی هوشمندانه و مطمئن است: این متد با وارونه کردن پروسه‌های فروش و بازاریابی سنتی، به جای فرستادن تبلیغات به بیرون، توجه اصلی‌اش را بر مجذوب کردن مشتری و کشیدن او به سمت کسب و کار می‌گذارد. تمرکز بازاریابی جاذبه‌ای روی تکنیک‌های هدفمندی مثل تولید محتوا، بازاریابی محتوایی و استفاده سودمند از شبکه‌های اجتماعی است تا مشتریانی که آماده خرید هستند شما را پیدا کنند.

بالاخره، همه ما می‌دانیم اینکه مشتریان به سمت شما بیایند، با شما تماس بگیرند و از شما خرید کنند، بسیار به صرفه تر از این است که شما با افرادی که معلوم نیست اصلا مشتری هستند یا نه تماس بگیرید و تلاش کنید تا به آنها چیزی بفروشید.


چگونه متا تگ بنویسیم

وقتی درباره‌ی موضوعی در گوگل سرچ می‌کنید، نتایج حاصله در سه بخش به شما نمایش داده می‌شود:

1.   متا توضیحات (عنوان مقال)


2.   لینک (آدرس صفحه)


3.   توضیحات متا (چیکیده محتوا)


هر سه پارامتر فوق، توسط شما قابل تعریف و توصیف برای مخاطب است. متا دیتاها به ما کمک می‌کنند که نحوه‌ی نمایش صفحات در گوگل را مدیریت کنیم و همراه با آن، به گوگل و سایر موتورهای جستجوی نیز کمک می‌کند که با دقت بیشتری صفحات مختلف را رتبه‌بندی نمایند. توضیحات متا، سومین بخش از این این المان‌های سه‌گانه است که وظیفه‌ی انتقال ماهیت محتوای صفحه‌ی مد نظر به مخاطب را به عهده دارند. در ادامه، با پنج راهنمایی ساده و کاربردی برای نوشتن متا تگ‌های بهتر و اثربخش‌تر آشنا خواهید شد.


دعوت به عمل (Call to action) را جدی بگیرید

در نوشتن توضیحات متا، کاربر را متقاعد و دعوت به انجام عملی مشخص کنید. کارکرد توضیحات متا آن است که به مخاطب این اطمینان را بدهد که مطلبی که دنبال آن است را یافته است. پس با در نظر گرفتن یک متن جذاب، کاربر را دعوت به عملی مشخص کنید. خواندن مقاله، یادگیری مطلبی تازه یا آشنایی با محصولی که به آن نیاز دارد، ساده‌ترین مثال‌های ممکن است.


اشتیاق مخاطب را برانگیزید

شما کمتر از چند ثانیه زمان دارید تا با کمترین تعداد واژگان ممکن، مخاطب را به خواندنِ محتوای‌تان تشویق کنید. در نوشتن توضیحات متا باید بتوانید اشتیاق کافی را در مخاطب ایجاد کرده و دلیل لازم را برای کلیک روی عنوان سایت‌تان، به او اعطا کنید.


ساده و سرراست و صریح صحبت کنید

هرچه در نوشتن متا تگ ها سادگی بیشتری را پیش بگیرید با اقبال گسترده‌تری مواجه خواهید شد. رسالت شما آن است که در تعداد کمی کاراکتر، ماهیت اصلی محتوا را به مخاطب انتقال کنید. ساده، صمیمی، شفاف و واضح به نوشتن متا تگ مربوطه بپردارید و از کلمات و جملات پیچیده و نافهموم خودداری کنید.


واقعی و مفید بنوسید

فقط به توضیح و معرفی آنچه در محتوا‌ی‌تان موجود است بپردازید و از مبالغه بپرهیزید. هیچ‌کس دوست ندارد مورد اغواگری قرار گیرد و با محتوایی نامرتبط به آنچه در توضیحات متا نوشتید مواجه شود. با نوشتن توضیحات متای اشتباه و غیرواقعی، علاوه بر آنکه مخاطب را می‌آزارید، موجب افزایش Bounce Rate  سایت و صفحه‌تان نیز خواهید شد.


اصول فنی را در نظر بگیرید

استفاده از کلمه کلیدی کانونی هنگام نوشتن توضیحات متا الزامی‌ست و مطلوب آن است که در ابتدای توضیحات نوشته شود. همچنین، اگر به ماهیت و جمله‌بندی شما آسیب وارد نمی‌کند، بهتر است که از سایر کلمات کلیدی محتوا نیز در نوشتن متا تگ استفاده کنید. طول توضیحات متا نباید بیشتر از ۱۵۰ کاراکتر باشد و این، نیازمند آن است که بتوانید در نهایت ایجاز و سادگی، منظور و نیت متن را توصیف کنید.

 

 

افزایش فروش با بازاریابی محتوا چگونه؟!

در دوران رکورد و شرایطی که ثبات نسبی در فضای تجارت حاکم نیست، افزایش فروش و به تبع آن نقدینگی برای کسب‌وکارها اهمیت و اولویت بالایی می‌یابد. «پول» لازمه‌ی حیات و ممات یک کسب‌وکار است و نبود یا کمبود آن، می‌تواند به بهای تضعیف و یا نابودی‌اش تمام شود. افزایش فروش، احتمالا، اولین و مهمترین اولویت شما در کار خواهد بود.

در ماه‌های اخیر، اضطرار به افزایش فروش را بیشتر از هر زمان دیگری در مشتریان‌مان درک و لمس کردیم. به نظر می‌رسد که کسب‌وکارها در عرصه‌ها و حوزه‌ها و اندازه‌های مختلف، با مساله‌ی کمبود نقدینگی مواجه‌اند و اولویت‌شان، طرح‌ریزی اقداماتی‌ست که به فروش بیشتر منجر می‌شود.

ماحصل تعامل با مشتریان مختلف و طرح‌ریزی برنامه‌های متنوع اما متمرکز بر بازاریابی محتوایی با هدف افزایش فروش، تجربه‌ و اندوخته‌ی کارآمدی را برایمان فراهم کرد که می‌توان آن‌ را دستورالعملی برای فروش بیشتر از مسیر بازاریابی محتوایی دانست. ماحصل و چکیده‌ی این تجربه را که متناسب با شرایط موجود است، در ادامه بخوانید. امیدواریم که به شما هم کمک کند که فروش بیشتر و پایداری را ایجاد کنید و به سلامت از مقطع حساس کنونی گذر کنید.


محتوا را جدی‌(تر) بگیریم


حداقل تا زمانی‌که دسترسی به موتورهای جست‌وجوی بین‌المللی در خاک ایران میسر است (!)، این کانال جذب و تعامل با مشتریان بالقوه را جدی‌تر از همیشه در نظر داشته باشیم. عموما در توصیف کارکردهای بازاریابی محتوایی، جذب ورودی بیشتر از موتورهای جست‌وجو را جزء دستاوردهای سطح پایین تعریف می‌کنم، چرا که معتقدم افزایش فروش که عموما از محل افزایش مخاطب حاصل می‌شود، نباید اولویت اصلی یک تجارت آنلاین باشد. اما به فراخور موقعیت و هدف این مقاله، و با در نظر گرفتن نقش غیرقابل انکار گوگل در افزایش فروش، ناگزیرم که به این مهم تاکید کنم.

گوگل، بهترین ابزار و راه ممکن برای ایجاد ارتباط با مشتریانی‌ست که به دنبال شما می‌گردند. حجم بالایی از جست‌وجوها در گوگل، برای یافتن محصول، خدمت و یا سرویس مشخصی صورت می‌گیرد که احتمالا، شما می‌توانید تامین کننده‌ی بخش مرتبط به خودتان باشید. چه خوب می‌شود که از آن بهره‌ی حداکثری ببرید و از این کانال برای افزایش فروش کسب‌وکار خود استفاده کنید.

اما این همه‌ی ماجرا نیست. بدون استفاده از محتوا نیز می‌توان ورودی بیشتری را از گوگل تجربه کرد، اما این ورودی بیشتر الزاما به فروش بیشتر منجر نمی‌شودنرخ تبدیل کاربر به خریدار معطوف به عوامل متعددی‌ست که محتوا، یکی از شاخص‌ترین آن‌هاست.

پس به شکلی ساده، توصیه‌های پس از این دو کارکرد مکمل را دنبال می‌کند: اول، ارتقای نرخ ورودی از موتورهای جست‌وجو و دوم، ارتقای نرخ تبدیل کاربر به مشتری را.

توصیه‌ی سریع: یکی را فدای دیگری نکنید. هردو مهم و لازم‌اند. یکی بر دیگر قائم یا اولا نیست، و هیچ‌کدام بدون در نظر گرفتن دیگری کارکردی ندارد.


پنج راهکار عملی و جواب پس داده برای افزایش فروش


اگر کمی به زبان انگلیسی مسلط باشید و عبارت Increase Sales with Content Marketing را جست‌وجو کنید، به صدها مقاله و کتابچه‌ی آموزشی با موضوع افزایش فروش دست خواهید یافت که عمدتا، راهکارهای نظیر دیگری پیشنهاد می‌کنند. دانستن‌شان بد نیست،‌ اما کارآمدی‌شان در کوتاه‌مدت و تناسب‌شان با وضع امروز ما در ایران جای تردید (و آزمون) دارد. ۵ پیشنهاد زیر را توصیه می‌کنیم، چرا که جواب پس داده‌اند و به تقریب و با احتمال زیادی می‌تواند برای‌تان کارآمد باشد.

اول: توصیف کنید، از تبلیغ بپرهیزید و صادق باشید

به هر شکلی از محتوا که در دست تولید دارد، وجوه انسانی ببخشید و از معرفی صرف ویژگی‌های کمّی دوری کنید. آدم‌ها دل‌شان می‌خواهد که با آن‌ها گفت‌وگو شود و از رابطه‌های یک‌سویه و دست بالا خوش‌شان نمی‌آید. اگر محصولات‌تان نقطه ضعفی دارد یا برای گروهی از مشتریان کارآمد نیست، نترسید ! به آن اشاره کنید و یقین داشته باشید که این صداقت به نفع شما و فروش‌تان عمل می‌کند. بگذارید صادق باشیم: مشتریان من و شما، خیلی به برنامه‌هایی که برای افزایش فروش داریم اهمیت نمی‌دهند، کما اینکه اگر حس کنند که به عنوان طعمه‌ای برای فروش به آن‌ها نگاه می‌کنیم، رفتاری سلبی از خود نشان می‌دهند.

دو هفته پیش به یکی از مشتریانمان پیشنهاد کردیم که در توضیح محصولات خود، بخشی به عنوان «برای شما مناسب نیست» در نظر بگیرد و در آن بخش به معرفی گروه‌هایی از مشتری که آن محصول برای‌شان مناسب نیست بپردازد. برای خود من هم عجیب بود که نرخ تبدیل بازدید کننده و به خریدار آن محصول ۲۸ درصد افزایش یافت!


خودتان را جای مخاطب/مشتری قرار داده و چیزی بنویسید که دلتان می‌خواهد بخوانید. وبلاگ یا توضیح محصول را بیلبورد تبلیغاتی ندانید و اطلاعات واقعی و به‌درد بخور ارائه کنید.

لحن نگارش و موضع برخورد شما با محصول، خدمت و یا سرویس‌تان، نقش و تاثیر مهمی در تصمیم نهایی مخاطب دارد. راحت و روان حرف بزنید، صادق و واقعی توضیح دهید و به سوالاتی که مشتری نیاز به دانستنش دارد پاسخ دهید و از تعریف و تمجید فاصله بگیرید.


دوم. در شبکه‌های اجتماعی، اجتماعی باشید


بسیار دیده‌ایم و شنیده ایم که برندهای مختلف در شبکه‌های اجتماعی، عصا قورت داده و بی‌توجه به فضا صحبت کرده و محتوا تولید کرده‌اند. گویی که یادشان رفته که آنجا، تویتر یا اینستاگرام یا فیسبوک، همان جایی‌ست که مخاطب نه بخاطر آنها، که برای ارتباط با دوستان و اقوام و نزدیکان‌شان حضور دارند. بجای آنکه خود را تافته‌ی جدابافته کنیم، محتوایی نظیر چیزی که مخاطب دوست دارد بداند و بخواند و ببیند تولید کنیم.

شبکه‌های اجتماعی ظرفیت بالایی برای افزایش فروش دارند، اما لازمه‌ی بهره‌مندی از آن این است که متناسب با اتمسفر غالب رفتار کنیم. نه آنقدری رسمی باشیم که آدم‌ها فاصله بگیرند و نه آنقدر صمیمی که به لودگی نزدیک شویم.

در زمان قطعی اینترنت، پستی نوشتم که واقعا هدفش چیزی جز تشریح موقعیت کاری‌مان بود و ابدا در مخیله‌ام آن‌را لنگری برای صید کاربر یا مشتری تصور نمی‌کردم. اما بیشتر از هر نوشته‌ی دیگری در وبلاگ برای‌مان مشتری ایجاد کرد!

مسئول شبکه‌های اجتماعی خود را از بین افرادی استخدامی کنید که خود کاربر آن شبکه هستند و با فضا و اقتضائاتش آشنایی کافی دارند. تقویم محتوایی و برنامه‌ریزی برای محتوا بسیار واجب و لازم است، اما ارجح بر آن، تولید محتوای درخور موقعیت و زمان است.


سوم: برند را فدای فروش نکنید


آفتی به نام «کمپین» به جان کسب‌وکارها -عموما آنلاین- افتاده که از هر مناسبت و رخدادی برای راه انداختن کمپین‌های افزایش فروش که همواره بر تخفیف استوار است، استفاده می‌کنند. بجای آنکه چپ و راست و بنا به دلایل و مناسبت‌های زمانی بی‌ربط به کسب‌وکارتان تخفیف دهید، سیستم قیمت‌گذاری‌تان را اصلاح کنید. تخفیفِ مستمر، این باور را در ناخداگاهِ مخاطب ایجاد می‌کند که قیمتی ورای آنچه باید دارید و این، قطعا چیزی نیست که دلتان بخواهد.

تخفیف دادن را محدود به یکی-دو بار در سال، و به رخدادهای واقعی و مرتبط کنید. بهترین زمان، هنگامی‌ست که شرکت‌ها و کسب‌وکارهای دیگر کاری نمی‌کنند! شب یلدا و اعیاد و نظیر این، کاربران مورد هجوم صدها پیشنهاد (که عموما از پیشنهاد شما جذاب‌تر است) قرار دارند. موعدی را انتخاب کنید که مردم، منتظر شنیدن پیشنهاد خاصی نیستند.


چهارم: کانال‌ها و مدل‌های مختلف بازاریابی محتوایی را بیازمایید


نه من و نه هیچ شخص دیگری نمی‌تواند به شما بگوید «قطعا» کدام گونه‌ی محتوایی می‌تواند بیشترین اثربخشی ممکن را داشته باشد. بهترین توصیه آن است که به قدر توان و بودجه‌تان، انواع محتوا را در پلتفرم‌های مختلف بسنجید و بسته به بازخوردی که دریافت می‌کنید، تمرکزتان را بیشتر و کمتر کنید.

تولید محتوا برای وبلاگ شاید، ارزان‌ترین و متداول‌ترین راه ممکن باشد، اما ممکن است برای کسب‌وکار شما و متناسب با جامعه‌ی هدف‌تان راهکارهای جایگزین دیگری نیز بتوان یافت.

ترجیحا از گزینه‌های رایگان یا ارزان‌تر آغاز کنید و تا حد امکان، محتوای‌تان را در پلتفرم‌های مختلف به اشتراک بگذارید. چند روز پیش راهنمایی برای استفاده از ویرگول نوشتیم که می‌تواند نقطه‌ی شروع مناسبی باشد.

یکی از مشتریان دیگرمان ، عمده فروش خود را از محل تولید محتوای کوتاه (زیر ۱۰۰ کلمه) در فروم‌های گفت‌وگوی تخصصی بدست می‌آورد. اینکه بتوانید راهکار اصلی و اصلح ارتباطی با مخاطبان را پیدا کنید بر هر کار دیگری اولویت دارد.


پنجم: استمرار داشته باشید


افزایش فروش در ۲۴ ساعت و رشد دویست درصد در کوتاه‌ترین زمان، افسانه‌هایی توخالی و عوام‌فریبانه است. اگر روش‌های پرهزینه و یا متقلبانه را قلم بگیریم، حداقل در حوزه‌ی بازاریابی محتوایی، هیچ راهکار کوتاه‌مدتی برای افزایش فروش وجود ندارد. شاید بتوان با در نظر گرفتن تمهیداتی (نظیر آنچه تا کنون بیان شد) حجم فروش را به نسبت توسعه داد، اما نباید به این فضا به چشم ابزار و امکانی کوتاه‌مدت نگریست.

بازاریابی محتوایی، رویکردی کوتاه‌مدت نیست و غایتِ اثربخشی خود را در میان مدت و بلندمدت عیان می‌کند. نیازمند کارِ مستمر است و آهسته آهسته نمود می‌یابد. توصیه‌ی موکد من آن است که از هزینه‌کردهای هیجانی و انباشت بودجه در بازه‌های زمانی کوتاه خودداری کنید. کم، اما مستمر و طی یک برنامه‌ی حداقل یک ساله سرمایه‌گذاری کنید و «یقین» داشته باشید که ماحصلش را خواهید چشید.

بنا نیست که بعد از انتشار دو-سه محتوا در وبلاگ و چند پست در اینستاگرام اتفاق عجیبی بی‌افتد. خودتان را برای یک مسیر نسبتا طولانی، اما پر از اتفاقات خوب آماده کنید و دست از استمرار و فعالیت بی‌وفقه نکشید.

چرا در کنار پست‌های وبلاگ به تولید محتوای جامع نیاز داریم؟


انتشار منظم محتوا در وبلاگ برای یک کسب ‌وکار از جنبه‌های مختلفی مفید است

این کار کمک می‌کند تا خدمات و محصولات خود را به مشتریان معرفی کنید.

با انتشار محتوای منظم در وبلاگ می‌توانید رابطه‌ی موثری با مخاطبان ایجاد کنید که در نهایت باعث افزایش اعتماد مشتریان به برند شما می‌شود.

میتوانید از طریق موتورهای جستجو مخاطبین جدیدی را با کسب‎‌وکار خود آشنا کنید.

پیش از این در وبلاگ در مورد مزایای راه‌اندازی وبلاگ و به‌روز کردن آن صحبت کرده‌ایم. در کنار تمام این مزایا، پست‌های وبلاگ کاستی‌هایی هم دارند که برای برطرف کردن آن‌ها می‌توانیم سراغ تولید محتوای جامع یا مگاکانتنت برویم. برخی از کاستی‌های پست‌های وبلاگ موارد زیر هستند:

تمام پست‌های وبلاگ همیشه سبز نیستند


علی رغم تاکید بر محتوای همیشه سبز و بازبینی و به‌روزرسانی نوشته‌های قدیمی، مواردی هستند که تاریخ مصرف دارند. نوشته‌هایی از قبیل اخبار شرکت یا توضیح خدماتی که بعد از مدتی تغییر کرده‌اند نمونه‌هایی از این موارد هستند

نوشته‌های وبلاگ ممکن است همپوشانی داشته باشند


متناسب با حوزه‌ی محصولات و خدمات، هر برندی در وبلاگ خود پیرامون موضوعات مشخصی محتوا منتشر می‌کند. احتمال اینکه در برخی از نوشته‌ها، مسائل مشابهی مطرح شود زیاد است. این کار باعث می‌شود شما در موتورهای جستجو با مطالب وبلاگ خودتان در حال رقابت باشید.

نوشته‌های وبلاگ چندان از نظر کلمه‌ی کلیدی متمرکز نیستند


با توجه به طول محتوای وبلاگ، برای هر نوشته نمی‌توان بیش از دو یا سه کلمه‌ی کلیدی در نظر گرفت. همین امر باعث می‌شود برای تولید محتوا در موضوعات مختلف نیاز به تعداد بیشتری پست و مقاله داشته باشید.

پست‌های وبلاگ زمان زیادی خواننده را در صفحه نگه نمی‌دارند


نوشته‌های وبلاگ یک کسب‌وکار اغلب زمان زیادی مشتری را در صفحه نگه نمی‌دارند. همانطور که می‌دانید زمان ماندن در صفحه یکی از فاکتورهای مهمی است که در رتبه‌ی موتورهای جستجو تاثیرگذار است. بنابراین مطالب وبلاگ از این نظر چندان بهینه نیستند.

حالا که برخی از نواقص پست‌های وبلاگ را مطرح کردیم، لازم است راه‌حلی هم برای آن در نظر بگیریم. پیشنهاد ما تولید محتوای جامع یا مگاکانتنت است.


منظور از محتوای جامع یا مگاکانتنت چیست؟


مگاکانتنت یا اَبَر محتوا نامی است که برای محتواهای جامع و طولانی در نظر گرفته‌ایم. دلیل اصلی این انتخاب طولانی بودن محتواهای جامع در مقایسه با مقاله‌های عادی است که در وبلاگ منتشر می‌شوند. البته اشتباه نکنید، تفاوت مگاکانتنت با محتوای عادی وبلاگ تنها در تعداد کلمات نیست، بلکه هدف تولید محتوای جامع تهیه‌ی یک مقاله‌ی کامل در مورد موضوعی مشخص است. طبیعتا برای بررسی جامع هر موضوعی نیاز به توضیح بیشتر است، همین دلیل باعث طولانی‌تر شدن محتواهای جامع می‎‌شود. در مقابل هنگام تهیه‌ی پست‌های وبلاگ، معمولا به یک سوال پاسخ داده می‌شود یا اطلاعاتی در مورد یک موضوع به مشتریان داده می‌شود که ممکن است تمام جنبه‌های آن موضوع را پوشش ندهد.

اگر بخواهیم مثالی بزنیم، برای یک فروشگاه محصولات مربوط با حیوانات خانگی، محتوایی با موضوع «غذای مناسب برای بچه گربه» ممکن است موضوع یک پست وبلاگ ۱۰۰۰ کلمه‌ای باشد. مقاله‌ای با موضوع «تمام آنچه لازم است در مورد تغذیه‌ی گربه بدانید» می‌تواند موضوع یک مقاله‌ی جامع یا مگاکانتنت باشد که تمام نکات مهم در مورد غذای گربه را مطرح کرده است.

با تولید محتوای جامع، تمام نیازهای کاربر را در یک محتوا برطرف کنید


تولید محتوای جامع یا مگاکانتنت چه مزایایی دارد؟


در مقایسه با پست‌های وبلاگ، تولید محتوای جامع مزایای مختلفی دارد. موارد زیر برخی از این برتری‌ها هستند:

از نظر کلمه‌‌ی کلیدی متمرکز هستند


هنگام تولید یک محتوای جامع با موضوع مشخص، بهینه‌سازی محتوا برای یک یا چند کلمه‌ی کلیدی به راحتی انجام می‌شود.

همیشه سبز هستند


محتواهای جامع یا مگاکانتنت‌ها اطلاعاتی را در اختیار خواننده قرار می‌دهند که در مقایسه با پست‌های معمولی وبلاگ برای مدت طولانی‌تری اعتبار دارند. البته لازم است که اطلاعات این مقالات نیز به‎‌روز شوند، با این وجود به دلیل بررسی عمیق یک موضوع، مدت زمان بیشتری می‌توان به این اطلاعات استناد کرد.

از نظر لینک‎‌سازی داخلی مفید هستند


زمانی که در مورد یک موضوع مرتبط با کسب‎‌وکار خود محتوای جامعی داشته باشید، می‌توانید در نوشته‌های مختلف وبلاگ خود هنگامی که صحبت از آن موضوع می‎‌شود، خواننده را به مگاکانتنت ارجاع دهید. این کار باعث می‌شود صفحه‎‌ی محتوای جامع شما شانس بیشتری برای کسب رتبه‎‌ی بهتر در موتورهای جستجو داشته باشد.

آیا تولید محتوای جامع از نظر سئو مفید است؟


برای پاسخ به این سوال لازم است به هدف اصلی موتورهای جستجو برگردیم. موتورهای جستجو به شیوه‌های مختلف تلاش می‌کنند مرتبط‌‌ترین محتوا با عبارت جستجو را در اختیار مخاطب قرار دهند. بنابراین اگر محتوای جامع شما به نحوی تدوین شود که پاسخ سوالات مختلف مخاطبان را در خود داشته باشد، شانس خوبی دارید که جایگاه بهتری در موتورهای جستجو پیدا کنید.

دلیل شانس بیشتر محتوای جامع برای کسب رتبه‎‌ی خوب در موتورهای جستجو طول مقاله نیست، بلکه محتوای مرتبط و مفید باعث می‎‌شود که موتورهای جستجو یک نوشته را به عنوان یک نوشته‌ی مرتبط با عبارات جستجو در نظر بگیرند.

 فرآیند تولید محتوای جامع یا مگاکانتنت در


تاکنون چند مقاله‎‌ی جامع با موضوعات مختلف منتشر کرده‌ایم. این مطالب را می‎‌توانید در دسته‌ی از سیر تا پیاز ببینید. برای تهیه‌ی این مقالات روند مشخصی را طی کردیم. با مشخص شدن این فرآیند، تصمیم گرفتیم تولید محتوای جامع یا مگاکانتنت را نیز به خدماتمان اضافه کنیم.

مراحل تولید محتوای جامع یا مگاکانتنت


انتخاب موضوع: 

در این مرحله کسب‌‌وکار بررسی می‌‌شود و متناسب با موضوع خدمات و محصولات و مخاطبان، موضوع مناسب انتخاب می‌‌شود.

بررسی فضای وب فارسی و انگلیسی:

 در این مرحله کلیدواژه‌‌های متعدد بررسی می‌‌شوند و مقالات موجود در فضای وب فارسی به صورت اجمالی مرور می‌‌شوند. هدف شناسایی وضعیت فعلی و یافتن مسائلی است که به آن‌‌ها کمتر پرداخته شده است. همچنین مقاله‌‌های انگلیسی برای شناسایی بهتر موضوع بررسی می‌‌شوند.

تجمیع کلمات کلیدی:

 تمام کلمات کلیدی مرتبط گردآوری می‌‌شوند.

ساختاربندی محتوا: 

در این مرحله ساختار محتوا با جزییات بیشتری مشخص می‌‌شود و توضیحاتی راجع به نحوه‌‌ی نوشتن ارائه می‌‌شود.

ثبت سفارش: 

این مرحله مانند سفارش‌های دیگرانجام می‎‌شود. با توجه به حجم زیاد مقاله‌های مگاکانتنت، بخش‎‌های مختلف محتوا جداگانه برای مشتری ارسال می‌شوند تا به تایید برسند.


دانلود نمونه پروپوزال محتوای جامع


در این فرآیند مستندی تهیه کردیم برای نوشتن و تولید محتوای جامع. از اینجا می‌‌توانید این فایل را برای محتوای جامع سئو دانلود کنید. با سفارش محتوای جامع شما نیز چنین پروپوزالی دریافت خواهید کرد و پس از تایید شما، تولید محتوا آغاز خواهد شد.

 

چک لیست بازاریابی محتوایی

در سال ۲۰۱۸، ۸۴٪ از شرکت‌های آمریکایی با حداقل 100 کارمند از تاکتیک‌های بازاریابی محتوای دیجیتال برای اهداف بازاریابی خود استفاده کردند. اگر چه این آمار تعجب‌آور نیست، اما تأکید می‌کند که بازاریابی محتوا برای برندها در سال‌ 2020 و بعد از آن چقدر حیاتی است. چک لیست بازاریابی پیش رو، به بررسی مهم‌ترین مواردی می‌پردازد که می‌بایست متناسب با ترندهای موجود، در برنامه‌ی بازاریابی محتوایی خود لحاظ کنید.

پیدا کردن خود در یک مسیر بازاریابی محتوا خیلی آسان است. بازاریابان محتوا تمایل دارند که روال خاص خود را داشته باشند و از بهترین روش‌ها برای تولید، توزیع، تجزیه و تحلیل محتوا استفاده کنند.

با این حال، اگر فعالیت‌های شما برای مدت طولانی راکد باقی بمانند، برند و محتوای شما قدیمی می‌شود. با اینکه ممکن است شما قبلا از نظر محتوایی خوب کار کرده باشید، اما ضروری است که شیوه‌های بازاریابی محتوایی جدید را بررسی کرده و با تکنیک‌ها و ابزارهای جدید آزمایش کنید.

برای کمک به شما در کشف ابزارهای جدید و قرار گرفتن در امتداد مسیر صحیح، ما یک چک لیست بازاریابی محتوا برای سال جاری آماده کرده‌ایم. از این تاکتیک‌ها، ایده‌ها و ابزارها استفاده کنید تا استراتژی بازاریابی محتوایی کسب‌وکار خود را در سال جاری تقویت کنید.

استراتژی بازاریابی محتوایی خود را مستند کنید

اولین گزینه از چک لیست بازاریابی محتوا به حیاتی‌ترین قسمت از چرخه‌ی بازاریابی محتوایی یعنی «استراتژی محتوا» اشاره می‌کند.

آیا می‌دانستید که تنها 39٪ از بازاریاب‌های محتوایی یک استراتژی مستند برای سازمان خود دارند؟ با این‌حال، در میان سازمان‌هایی با عملکرد بهتر، این رقم به ۶۵٪ افزایش پیدا می‌کند.

این نکته ثابت شده است کسانی که اهداف خود را یادداشت می‌کنند، به احتمال زیاد می‌توانند به آن‌ها دست یابند. همین مفهوم برای مستندسازی استراتژی بازاریابی محتوایی شما نیز صدق می‌کند. در سال ۲۰۲۰، زمانی را برای نوشتن و بررسی استراتژی، اهداف، و تلاش‌های سازمان خود در نظر بگیرید. سپس پیشرفت بازاریابی محتوایی خود را بررسی کنید. آیا شما در مسیر هستید؟ از کجا می‌توان پیشرفت کرد؟ نیاز به مشاوره دارید

تاکتیک‌های رقبای خود را آنالیز کنید

وقتی احساس می‌کنید محتوای شما تکراری یا یکنواخت شده است، وقت آن است که به دنبال ایده‌های تازه باشید. کار را با تجزیه و تحلیل تاکتیک‌های رقبای خود شروع کنید و به دنبال این باشید که چطور می‌توانید با تنظیم استراتژی محتوایی خود از دیگران متمایز شوید.

در بخشی از استراتژی محتوایی، چگونگی فرایند تحقق اهداف رقبای خود را شناسایی، تحلیل و بهینه‌سازی کنید. سپس تاکتیک‌ها و روش‌های طوفان فکری را برای بهتر شدن از رقبا به کار بگیرید. به عنوان مثال، اگر رقیب‌تان پست‌های بلاگ را در یک موضوع خاص می‌نویسد، یک گام جلوتر بروید و یک مجموعه محتوا با ویدیوها، راهنماهای قابل دانلود یا محتوای تعاملی ایجاد کنید.