محتوانویسی شاید در ابتدا کار راحتی به نظر برسد و هر کسی فکر کند از پس آن بر میآید. اما تدوین محتوای سئو شده مهارتی میخواهد که شاید هر کسی آن را بلد نباشد. اگر محتوای سئو شده برای وبسایتتان نداشته باشید میتوان گفت با شانس و اقبال دارید پیش میروید و هدف مشخصی ندارید.
پس اگر هدفمند هستید و با استراتژی درست کار میکنید باید اصول یک محتوای سئوشده را بدانید. در این مقاله به سوالات زیر پاسخ میدهیم:
محتوای سئو شده چیست؟
انواع محتوای سئو شده کدام هستند؟
چطور محتوای سئو شده خلق کنیم؟
حالا اگر آمادهاید شروع کنیم.
محتوای سئو شده چیست؟
برای اینکه بهتر متوجه شویم که منظور یک دیجیتالمارکتر از محتوای سئوشده چیست، از خود ترکیب کلمه شروع میکنیم و آن را به قسمتهای کوچکتر میشکنیم:
“محتوا”: منظور از محتوا هر نوع اطلاعاتی با هر فرمتی است که حول موضوع خاصی تدوین میشود و در وبسایت قرار میگیرد. یعنی هر نوشته، عکس یا ویدیویی که در وبسایت ما قرار دارد نوعی محتواست.
“سئو”: به تلاشهایی گفته میشود که ما برای وبسایتمان انجام میدهیم تا رتبهی بهتری در موتورهای جستجو مانند گوگل کسب کنیم و در نتیجه افراد ما را راحتتر با جستجو پیدا کنند.
حالا که با هر دو قسمت آشنا شدیم اگر ترکیبی از این دو کلمه را در نظر بگیریم متوجه میشویم منظور از محتوای سئوشده محتوایی است که از لحاظ ساختاری طوری ساخته شده که موتور جستجو به راحتی آن را تشخیص میدهد و در واقع هدفمند ساخته شده است تا مخاطب راحتتر آن را پیدا کند.
انواع محتوای سئو شده را بشناسید
محتوای سئوشده میتواند شامل انواع زیر باشد:
صفحات محصول:
برای هر کسبوکاری که فروش آنلاین دارد صفحهی محصول یکی از مهمترین قسمتهای وبسایت است. دو ویژگی مهمی که هر صفحه محصولی باید داشته باشد داشتن محتوای سئوشده و یک لندینگپیج است.
پستهای وبلاگ:
وبلاگ یکی از انعطافپذیرترین قسمتهای یک وبسایت است که خیلی راحت میتوانید انواع محتوای سئو شده در آن قرار بدهید. پستهای وبلاگی برای وبسایت تعامل بالایی ایجاد میکنند و نسبت به صفحات محصول ترافیک خیلی بیشتری جذب وبسایت میکنند. در نظر داشته باشید که انواع محتوایی که در پایین توضیح میدهیم میتوانند در وبلاگ قرار بگیرند.
مقالات:
مقالات انواع مختلفی دارند که روی وبلاگ سایت ها قرار میگیرند. مثل مقالههای خبری، آموزشی، مجلهای، مصاحبه و … . این انواع محتوا هم پتانسیل خیلی عالی برای جذب ترافیک سایت دارند و باید روی سئو آنها کار کنید و ان ها را جدی بگیرید
محتوای فهرستی:
محتوای فهرستی معمولا همان زیرمجموعهی مقالات به شمار میرود اما از آنجایی که این نوع محتوا در جذب ترافیک سهم زیادی دارند همیشه باید جدا روی آنها تمرکز کنید و حتما آنها را سئوشده کار کنید. (مثلا “10 ابزار آنالیز وبسایت”)
راهنما:
راهنماها انواعی از مقالات آموزشی هستند که معمولا از بقیهی مقالات طولانیتر هستند و با جزییات نحوهی کاری را آموزش میدهند. این آموزشها میتواند آموزش استفاده از ابزارهای مختلف، خدمات وبسایت و … باشد. این مقالات یا در قالب یک مقاله هستند یا اگر طولانیتر باشند در چند پیج ارائه میشوند و با لینکهای داخلی به هم متصل میشوند. این صفحات معمولا لید مناسبی ایجاد میکنند به همین خاطر باید سئوشده باشند.
ویدیو:
در کل در هر وبسایتی تعداد ویدیوها نسبت به متن کمتر هستند به همین خاطر هم به ازای یک کلمهکلیدی رقابتی سئوی ویدیو راحتتر انجام میشود. ویدیو یکی از فرمتهایی است که جذابیت زیادی برای کاربر ایجاد میکند. بسته به نوع بیزینس میتوانید از انواع ویدیوها استفاده کنید، مثلا نحوهی استفاده از محصولتان را در یک ویدیو توضیح بدهید و سئوی ویدیو را فراموش نکنید.
اینفوگرافیک:
اینفوگرافیکها انواعی از تصاویر هستند که به صورت خلاصه موضوعی را در قالب نمودار، چارت و … بیان میکنند. از آنجایی که اطلاعات زیادی ممکن در اینفوگرافیکها موجود باشد طبیعتا موتورهای جستجو قادر به تشخیص آنها نیستند پس باید سعی شود همراه اینفوگرافیک، بقیه متنی که همراه آن قرار میگیرد به خوبی سئو شود.
عکسهای اسلایدی:
اسلایدشو یا همان عکسهای اسلایدی انواعی از عکسهای سریالی هستند که در ادامهی هم قرار میگیرند. همانطور که گفتیم موتور جستجو قادر به خواندن مطالب درون عکس نیست پس با سئوی عنوان عکس، توضیحات، اسم فایل عکس و … میتوانیم به موتور جستجو بفهمانیم عکسهای ما در رابطه با چه کلمات کلیدی هستند.
واژهنامه تخصصی:
امروزه با اطمینان میتوان گفت افراد بیشتر از اینکه در دیکشنری دنبال معنای واژهها یا عبارات باشند، در گوگل آن را جستجو میکنند. پس در هر حوزهای که فعالیت میکنید بهتر است لیستی از واژههای تخصصی همان حوزه را با توضیحاتش تهیه کنید و روی وبسایت بگذارید. مثلا آکادمی در همین راستا واژهنامهی کامل دیجیتالمارکتینگ را تهیه کرده است که روی وبلاگ موجود است و میتوانید از آن استفاده کنید.
دایرکتوری:
دایرکتوری به مجموعهای از لینکهای کاربردی گفته میشود که در واقع منابعی برای موضوع خاص هستند. به عنوان مثال یک وبلاگی که در زمینهی عطر و ادکلن مطلب منتشر میکند میتواند دایرکتوری از وبسایتهای معتبری داشته باشد که مخاطب میتواند از آنجا عطر دلخواهش را تهیه کند.
مواردی که در بالا گفته شد انواع پرکاربرد محتوایی هستند که نیاز به سئو دارند. البته این لیست محدود است و میتوانید انواع محتواهای دیگر را به آن اضافه کنید.
چگونه محتوای سئو شده بسازیم؟
تا اینجا با مفهوم محتوای سئوشده و انواع آن آشنا شدیم اما سوالی که برای هر کسی ممکن است پیش بیاید این است که اصلا چطور محتوا را سئو کنیم؟ قبل از اینکه به روشهای مهم در سئو کردن محتوا بپردازیم باید بدانیم چطور برای محتوای سئو شده استراتژی تدوین کنیم.
استراتژی تولید محتوای سئو شده
اهدافتان را مشخص کنید
اولین کاری که باید در تدوین استراتژی انجام بدهید، مشخص کردن اهداف در سطح وبسایت و بیزینس است. از تولید محتوا چه هدفی دارید؟ افزایش فروش از طریق محتوا؟ افزایش ترافیک از طریق محتوا؟ و یا …. ؟ هدف شما هر چیزی که باشد باید محتوای شما بر اساس همان هدف تدوین شود.
به عنوان مثال اگر هدف شما افزایش فروش از طریق محتوا باشد تمرکز اولیهی شما باید روی محتوای صفحات محصول باشد. محتوای صفحه محصول باید به اندازه کافی آگاهی راجع به محصول بدهد و در آخر از مشتری دعوت به اقدام کند. تمرکز ثانویه شما با هدف افزایش فروش باید روی وبلاگ باشد و محتواهای وبلاگ باید حول محصولات صورت بگیرد. مانند آموزش استفاده، مقالات و … . و در نهایت، مقالات وبلاگ باید توسط لینکهای داخلی به صفحات محصول مرتبط شوند.
یا در مثال دیگر، اگر وبسایت شما با مدل تبلیغات پیش میرود و هدف شما افزایش ترافیک است، تمرکز اولیهی شما باید روی محتوای وبلاگی غنی باشد که نرخ تعامل مخاطب در آن نیز بالاست. (مثل مقالات طولانی، محتوای ویدیویی، خبری، سرگرمی و …) .
رفتار مخاطب را بشناسید
اگر شما مخاطب را نشناسید و چالشهایش را شناسایی نکنید چطور میخواهید محتوای جذاب برای او بسازید؟ سعی کنید از طریق ابزارهای آنالیزی که دارید و یا از طریق پرسشنامه، تصویر واضحتری از مخاطب برای خودتان بسازید. وقتی توانستید پرسونای مخاطب را برای خودتان مشخص کنید، آن زمان است که میتوانید محتوایی تولید کنید که واقعا مورد نیاز کاربر است و میتواند او را جذب و درگیر کند. در غیر این صورت فقط دارید برای دل خودتان محتوا تولید میکنید.
به عنوان مثال اگر بیزینس B2B دارید که سطح C مخاطب را در بر میگیرد (مثل مدیران) باید مقالههای تخصصیتری تولید کنید که قابل دانلود باشد و مخاطب شما بتواند آن را مطالعه کند. (چرا که مدیران سرشان شلوغ است و ممکن است وقت کافی نداشته باشند). در مثال دیگر، اگر میخواهید افراد نوجوان را تارگت کنید، باید روی محتوایی وقت بگذارید که بیشتر از متن محتوای بصری مانند عکس یا ویدیو دارد و برای موبایل بهینه شده است.
تقویم محتوایی بسازید
بعد از اینکه مشخص شد برای چه کسانی میخواهید تولید محتوا کنید وقت آن است که تقویمتان را تنظیم کنید. تقویم محتوایی تقویمی است که در آن محتوای مورد نظر به علاوهی ترتیب آن، تاریخ و ساعت انتشار، کانال توزیع محتوا و …مشخص میشود و باعث نظم در تولید محتوا میشود.
در تقویم محتوایی سعی کنید:
از ابزارهایی مانند گوگلکلندر استفاده کنید.
برای حداقل یک تا دو ماه آینده محتوا داشته باشید.
از برنامهریزیهای طولانی مدت، مثل تقویم محتوایی برای سال بعد دوری کنید. در طی یک سال خیلی از عوامل مانند بودجه، ترکیب تیم، اهداف بیزینسی و … ممکن است تغییر کند و زحماتتان به هدر برود.
آنالیز و ارزیابی محتوا
و در نهایت، همواره محتوا را آنالیز کنید و عملکرد هر کدام را مجزا بررسی کنید تا متوجه شوید کدام بهتر عمل کرده و کدام ضعیف بوده است. آنالیز شما باید دو هدف داشته باشد:
۱- موفقیتها را بررسی کنید تا بتوانید همان استراتژی را دوباره تکرار کنید
دنبال الگوها بگردید، مخاطب ویدیو را بیشتر میپسندد یا اینفوگرافیک را؟ از هر کدام بیشتر استقبال کرده پس شما هم تلاشتان را در آن بیشتر کنید و تکرارش کنید.
۲- ارزیابی انجام دهید و محتوا را تصحیح کنید
بعضی زمانها هست که محتوایی برای یک کلمه کلیدی خاص میسازیم اما همین محتوا برای کلمه کلیدی دیگری بهینه میشود. یعنی مخاطب با کلمه کلیدی خاص دیگری وارد این محتوا میشود. پس برگردید به عقب، محتوا را با کلمه کلیدی جدید آپدیت کنید.
شاید تابحال شما هم شنیده باشید به بعضی افرادی که محصول خاصی را استفاده می کنند و همیشه به آن وفادارند لقب می دهند. مثلا اپلی ها یا نایکی ها، به این معنی که این دسته از افراد جزو گروه خاصی هستند که فقط از یک برند برای آن محصول خاص استفاده می کنند. این دقیقا همان کاری است که برند اورنس یا همان آگاهی از برند برای یک کمپانی می تواند انجام بدهد، وارد زندگی روزمره افراد بشود و حتی جزیی از عادات و شیوه زندگی آن ها شود. وقتی این اتفاق میفتد دیگر مشتری برای بار دوم و سومی که می خواهد از آن برند خرید کند فکر نمی کند و بدون معطلی آن را می خرد.
این مقاله به شما کمک می کند درک بهتری از آگاهی از برند به دست بیاورید و آن را طوری در کمپین ها و اقدامات مارکتینگ تان اجرا کنید که مخاطب کاملا با برند شما احساس یکی بودن بکند.
Brand awareness یا آگاهی از برند چیست؟
برند اورنس نشان می دهد که مخاطب هدف شما تا چه میزان با برند شما آشنایی دارد و تا چه حد می تواند آن را از بقیه متفاوت ببیند. برند هایی که آگاهی از برند بالایی دارند معمولا برندهای بزرگی هستند که “ترند” یا “معروف” هستند. به خصوص در مراحل اولیه ی یک کسب و کار بسیار مهم است که بتوانید از طریق تبلیغات مناسب و فعالیت های مارکتینگ آگاهی از برند درستی را در بین مخاطبان هدف خود گسترش دهید. به این معنا که مشتری هر جا اسمی از برند شما شنید و یا حتی لوگوی شما را دید سریعا شما را به خاطر بیاورد.
مفهوم برند اورنس در ابتدا ممکن است کمی مبهم به نظر برسید، صادقانه هم بخواهیم بگوییم آگاهی از برند چیزی نیست که بتوان با عدد و رقم آن را سنجید و یا نسخه ی مشخصی برای آن پیچید. اما اینکه از نظر کمی نمی توان آگاهی از برند را سنجید دلیلی بر بی اهمیت بودن آن نیست. حتی برعکس، آگاهی از برند مفهومی است که می تواند هدف نهایی تمام اقدامات بازاریابی و تبلیغات شما باشد. فکرش را هم بکنید تمام تبلیغاتی که شما انجام می دهید برای شناختن برندتان به دیگران است. پس آن را دست کم نگیرید و سعی کنید مطالعه دقیق تری در مورد آن داشته باشید.
آگاهی از برند سبب افزایش اعتماد در مشتری می شود
امروزه مشتری آن قدر حساس شده است که قبل از اینکه بخواهد خریدی انجام دهد ابتدا در مورد محصول مورد نظرش تحقیق می کند و یا حتی از دوست و آشنایانش پرس و جو می کند و بعد اقدام به خرید می کند. در این موقعیت تنها چیزی که به کمک می آید اعتماد به برند است. مشتری که به شما اعتماد کرده با احتمال خیلی بالا شما را به اطرافیانش هم توصیه می کند. یادتان باشد که فاصله ی بین اعتماد تا وفاداری خیلی کم است، می توانید با یک آگاهی از برند مناسب بین اعتماد تا وفاداری مشتری پل بزنید.
واقعیت این است که آگاهی برند باعث ساخت اعتماد می شود و می توان گفت به برند شما شخصیت می بخشد و باعث می شود برندتان داستانی برای گفتن داشته باشد. این دقیقا همان روشی است که ما انسان ها در روابط فردی مان هم نسبت به هم اعتماد می سازیم، روانشناسی برند با روانشناسی رفتار میان فردی تفاوت زیادی ندارد
آگاهی از برند وابستگی می آفریند
بیایید با چند مثال ساده شروع کنیم:
آیا تا بحال سوالی برایتان پیش آمده؟ احتمالا برای پاسخ سوال آن را “گوگل” کرده اید.
آیا لکه سیاهی را می خواهید پاک کنید؟ احتمالا از “وایتکس” استفاده می کنید.
آیا می خواهید کپی از برگه هایتان بگیرید؟ باید آن ها را “زیراکس” کنید.
با نهارتان “کوکا کولا” می خورید یا “فانتا” ؟
به تمام عبارت های بالا خوب نگاه کنید. عباراتی که در گیومه قرار گرفته اند نه فعل هستند و نه اسم عام. همه ی آن ها اسم برند های معروفی هستند که محصول مورد نظر با آن نام برند معروف شده است. مثلا مایع سفید کننده با برند “وایتکس” معروف شد و هنوز هم مردم در روزمره به جای مایع سفید کننده از اسم برند وایتکس برای محصول استفاده می کنند و یا به جای موتور جستجو اسم گوگل را استفاده می کنند.
شاید با این مثال ها کاربرد آگاهی از برند را بهتر درک کرده باشید. این به این معنی است که آگاهی از برند وابستگی میان اسم برند و خود محصول ایجاد می کند. کسی که برند تلفن همراهش اپل است وقتی گوشی اش خراب می شود می گوید “آیفونم” مشکل پیدا کرده است. و همین می شود که کم کم و به تدریج اسم برند محصول جای نام اصلی محصول را در زندگی روزمره می گیرد و بدون اینکه حتی متوجه باشیم داریم برای آن برند بازاریابی انجام می دهیم.
آگاهی از برند ارزش ویژه برند را می سازد
Brand Equity یا همان ارزش ویژه برند بیانگر ارزش کلی برند شماست که در طی تجربه مشتری و درک مشتری از برند شما به دست می آید. هر چقدر مشتری تجربه ی مثبت تری از برند شما داشته باشد ارزش ویژه برند شما افزایش پیدا می کند، به همان میزان تجربیات منفی باعث کاهش ارزش ویژه برند می شود.
فاکتور های زیر مواردی هستند که در نتیجه ی ارزش ویژه برند مثبت حاصل می شوند:
پذیرش قیمت بالاتر به دلیل کیفیت بالای درک شده توسط مشتری
قیمت سهام بالاتر
توانایی گسترش بیزینس و ایجاد خطوط محصول یا خدمات بیشتر
تاثیر اجتماعی بیشتر به دلیل ارزش اسم برند
می پرسید چطور یک بیزینس ارزش ویژه برند به وجود می آورد و آن را افزایش می دهد؟ با آگاهی از برند مناسب و ایجاد تجربه مثبت مشتری آن هم به صورت دائمی. آگاهی از برند پایه و اساس ارزش ویژه برند است. زمانی که مشتری از یک برند آگاه می شود شروع به شناخت آن می کند و بعد از تحقیق تصمیم به خرید می گیرد، اگر تجربه مثبتی در او ایجاد شد این برند را به همه برند های مشابه ترجیح می دهد و در این مرحله وفاداری ایجاد می شود. وفاداری نه تنها باعث خرید های پی در پی می شود بلکه مشتری برند شما را به دوست و آشنایانش هم توصیه می کند.
چطور آگاهی از برند را ایجاد کنیم؟
بگذارید از همین اول روشن کنیم اگر به دنبال موفقیت های یک شبه هستید نمی توانید در این راه دوام بیاورید. آگاهی از برند در بین مخاطبین و عموم جامعه در طول زمان ایجاد می شود. نباید انتظار داشته باشید با یک کمپین و یک تبلیغ ساده همه از برند شما آگاهی پیدا کنند.
آگاهی از برند قدرتمند زمانی به وجود می آید که اقدامات بازاریابی و تبلیغاتی هم زمان و گسترده ای اجرا کرده باشید و همواره در حال پروموت کردن خودتان به جامعه باشید. اگر به صرف چند تبلیغ اینستاگرامی و فیسبوکی می خواهید آگاهی از برند ایجاد کنید مطمئن باشید خیلی نمی توانید در این راه پیشرفت کنید.
ارتباطات یکپارچه بازاریابی یک طرح ساده است. این طرح مطمئن می شود که تمامی ارتباطات و پیام ها به هر شکلی که هستند با دقت به یکدیگر متصل شده اند. در اصولی ترین حالت، ارتباطات یکپارچه بازاریابی، یا همان Integrated Marketing Communications، به معنی یکپارچه سازی تمامی ابزارهای ارتباطی به نحوی است که بتوانند هماهنگ با یکدیگر کار کنند. Promotion یکی از Pهای آمیخته بازاریابی است، اما خود Promotions نیز ابزارهای ارتباطی مخصوص به خود را دارد. تمامی این ابزارهای ارتباطی زمانی که هماهنگ با یکدیگر کار کنند و نه به صورت تنها، کارایی بسیار بیشتری دارند. جمع آنها از تک تکشان بسیار بهتر است، علاوه بر این که تمامی آنها با یک صدای واحد صحبت می کنند.
این موضوع زمانی اهمیت خود را نشان می دهد که یکپارچه سازی فراتر از ابزارهای ارتباطی پیش می رود. سطوح یکپارچه سازی دیگری مانند افقی، عمودی، داخلی، خارجی و داده ها وجود دارد. بیایید با هم شیوه هایی که توسط این موارد برای استحکام یکپارچه سازی اطلاعات استفاده می شوند را ببینیم.
یکپارچه سازی افقی برای آمیخته بازاریابی و در طول فعالیت های بیزینسی اتفاق می افتد. به عنوان مثال؛ تولید، حسابداری، توزیع و ارتباطات باید با همدیگر همکاری داشته باشند و در نظر داشته باشند که فعالیت ها و تصمیمات آن ها به مشتریان پیام های مختلفی را می رساند.
در حالی که دپارتمان های مختلف مانند فروش، ایمیل های مستقیم و تبلیغات می توانند از طریق یکپارچه سازی داده ها به یکدیگر کمک کنند، این موضوع نیازمند یک سیستم اطلاعاتی بازاریابی است که داده های مرتبط را از دپارتمان های مختلف جمع آوری و به اشتراک می گذارد.
یکپارچه سازی عمودی به این معنی است که اهداف بازاریابی و ارتباطاتی باید اهداف و ماموریت های مشارکتی سطح بالاتر را حمایت کنند.
در عین حال یکپارچه سازی داخلی نیازمند بازاریابی داخلی است. باخبر و با انگیزه نگه داشتن کارکنان در مورد توسعه های جدید برای تبلیغات جدید، تا مشارکت های جدید، استانداردهای جدید خدماتی، شرکای استراتژیک جدید و موارد مشابه.
یکپارچه سازی خارجی، در طرف مقابل، نیازمند شرکای خارجی مانند آژانس های تبلیغاتی یا PR برای کار کردن در کنار یکدیگر به جهت پیدا کردن یک راه حل کارآمد، یک پیام دوجانبه، یک پیام یکپارچه سازی شده می باشد.
اهداف رایج ارتباطات یکپارچه بازاریابی
علاوه بر در نظر گرفتن بازار اخیر، مصرف کنندگان و تغییرات و تحولات تکنولوژیکی، برندها باید هنگامی که می خواهند اهداف خود را مشخص کنند بودجه بازاریابی و مخاطبان هدف خود را تعیین کنند. یک استراتژی یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی ۲ میلیون دلاری تفاوت زیادی از نظر اندازه، مخاطبان هدف و میزان دسترسی با یک استراتژی ۲ هزار دلاری دارد. بنابراین بیزینس های کوچکتر با بودجه های کمتر ممکن است به شدت به تبلیغات شبکه های اجتماعی و شبکه های حرف دهانی تکیه کنند برای این که بتوانند حضور برند را افزایش داده و سرنخ های جدیدی را ایجاد کنند، بجای این که به سراغ تبلیغات گران قیمت تلویزیونی و بیلبوردها بروند.
علی رغم وجود تفاوت ها در بودجه، قابلیت ها و مزایای محصولات، و رفتار مصرف کنندگان، سازمان ها معمولاً هنگام پیاده سازی استراتژی های یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی اهداف زیر را تعیین و برروی آنها کار می کنند.
برای توسعه آگاهی از برند
برای افزایش تقاضای مشتریان یا بیزینس برای یک دسته بندی محصول
برای تغییر یا تاثیرگذاری برروی رفتارها و باورهای مشتری
برای افزایش خرید مشتریان
برای تشویق کردن به تکرار خرید
برای ایجاد ترافیک مشتریان در فروشگاه های فیزیکی، وبسایت ها یا دیگر کانال های بازاریابی
برای بهینه سازی تصویر برند
برای افزایش سهم بازار
برای افزایش فروش
برای تاثیرگذاری در تصمیم خرید
استراتژی های یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی ممکن است به دنبال به دست آوردن یکی، چندتا و یا همه این موارد گفته شده در بالا در طول یک کمپین باشند. زمانی که استراتژی ها پیاده سازی شدند، تغییری در آنها ایجاد نخواهد شد مگر این که یک رویداد پیشبینی نشده رخ بدهد. تنها تغییرات ایجاد شده در بازار، نیروهای رقابتی جدید و یا فرصت های معرفی جدید می توانند کمپانی را متقاعد به تغییر استراتژی و در نتیجه تغییر اهداف یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی کنند.
مزایای ارتباطات یکپارچه بازاریابی
اگرچه ارتباطات بازاریابی یکپارچه نیازمند تلاش زیادی است اما در عین حال مزایای زیادی نیز دارد. می تواند مزیت رقابتی ایجاد کند، فروش و سودآوری را افزایش دهد در حالی که در مصرف پول، زمان و استرس صرفه جویی می شود. ارتباطات یکپارچه بازاریابی ارتباطات را حول مشتریان می چرخاند و به آن ها برای حرکت در مراحل مختلف پروسه خرید کمک می کند. سازمان از این طریق به صورت همزمان تصویر خود را در ذهن افراد حک می کند، یک مکالمه ایجاد می کند و رابطه خود با مشتریان را بهبود می بخشد.
این “بازاریابی ارتباطی” باعث به وجود آمدن یک تضمین وفاداری با مشتریان می شود که می تواند از آن ها در مقابل حمله اجتناب ناپذیر رقبا مراقبت کند. IMC همچنین می تواند از طریق افزایش اثرگذاری، سودآوری را نیز افزایش دهد. در اصولی ترین حالت، یک پیغام متحد بسیار قدرتمندتر از یک رشته پیام غیر مرتبط است. در یک دنیای شلوغ؛ یک پیغام شفاف، همزبان و مستمر شانس بیشتری برای شنیده شدن دارد تا بیش از۵۰۰ پیام تبلیغاتی که هرروز برروی سر مشتریان بمباران می شوند.
در سطوح دیگر، تحقیقات اولیه نشان می دهند که تصویرهای به اشتراک گذاشته شده در تبلیغات و ایمیل های مستقیم هم آگاهی تبلیغاتی و هم شانس پاسخ گرفتن ایمیل ها را افزایش می دهند. بنابراین ارتباطات یکپارچه بازاریابی می تواند با گسترده کردن پیام ها در میان چندین ابزار ارتباطی فروش را افزایش دهد که بتواند مزایای بیشتری برای مشتریان بوجود آورده تا آن ها را آگاه تر کرده و تشویق کند، تا در نهایت منجر به یک خرید شود.
پیام های با دقت متصل شده نیز به خریداران با در اختیار گذاشتن یادآوری های زمانی، اطلاعات به روز شده و آفرهای مخصوص که زمانی که با یک نقشه مشخص ارائه می شوند، به خریداران در حرکت در مسیر خرید کمک می کنند. این کار باعث کاهش مشکل انتخاب در دنیای پیچیده و شلوغ امروزی می شود. ارتباطات یکپارچه بازاریابی همچنین پیام ها را مستحکم تر و در نتیجه معتبرتر می سازد. این موضوع باعث کاهش ریسک ذهنی خریدار می شود که در نتیجه، پروسه جستجو را کوتاه کرده و به انتخاب شدن در میان مقایسه برندها کمک می کند.
ارتباطات غیریکپارچه سازی شده پیام های نامرتبطی را ارسال می کنند که تاثیرگذاری پیام را از بین می برد. این موضوع همچنین ممکن است باعث گیج شدن، خسته شدن و افزایش نگرانی در مشتریان شود. در طرف مقابل، ارتباطات یکپارچه سازی شده یک حس اطمینان به مشتریان القا می کند.عکس های اصولی و پیام های مرتبط و مفید باعث بوجود آمدن روابط عمیق تر و طولانی تر با مشتریان می شود. در اینجا، دیتابیس های مشتریان می توانند به صورت دقیق مشخص کنند که کدام مشتریان در چه زمانی و در کدام بخش از پروسه خرید به کدام اطلاعات نیاز دارند.
در آخر، ارتباطات یکپارچه بازاریابی به دلیل از بین بردن مسائل تکراری در بخش هایی مانند گرافیک و عکاسی از آنجایی که آن ها می توانند به اشتراک گذاشته شده و در بخش هایی مانند تبلیغات، مسابقات و فروش استفاده شوند، در هزینه ها صرفه جویی می کند. خرج های آژانس ها از طریق استفاده از یک آژانس برای تمامی ارتباطات کاهش پیدا می کند و حتی اگر چند آژانس نیز وجود داشته باشد، در صرف زمان صرفه جویی می شود چرا که ملاقات ها تمامی آژانس ها را دور هم جمع می کند؛ برای خلاصه سازی و جمع بندی، سشن های خلاقیتی و برنامه ریزی تاکتیکی یا استراتژیک. این کار باعث کاهش حجم کار و سطوح استرسی پایه می شود، باز هم یکی از مزایای پرشمار یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی.
موانع ارتباطات یکپارچه بازاریابی
با وجود مزایای زیادی که در یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی وجود دارد، موانع زیادی نیز برای آن هست. علاوه بر مقاومت معمول در برابر تغییر و مشکلات مخصوص ارتباطی با مخاطبان هدف بسیار گوناگون، موانع بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارند که یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی را محدود می کنند. بعضی از این موانع عبارتند از سیلوهای کاربردی، سرکوب خلاقیت، مشکلات اندازه گیری زمان و همچنین کمبود دانش مدیریتی لازم.
سیلوهای کاربردی را در نظر بگیرید. ساختارهای سازمان یافته محکم پر است از مدیرانی که از بودجه و قدرت خود محافظت می کنند. متاسفانه، بعضی ساختارهای سازمان یافته ارتباطات، داده ها و حتی مدیران را از یکدیگر جدا می کنند. به عنوان مثال دپارتمان PR معمولاً به بخش بازاریابی گزارش نمی دهد. نیروهای فروش به ندرت با بخش تبلیغات و یا معرفی محصولات و غیره ملاقات می کنند. تصور کنید چه اتفاقی ممکن است بیافتد وقتی نیروهای فروش اطلاعی از آفر معرفی محصول جدید نداشته باشند!
این شرایط می تواند با توجه به جنگ های قدرت داخلی میان مدیرانی که در برابر مشخص شدن بخشی از تصمیماتشان مقاومت می کنند و یا حتی تحت تاثیر شخص دیگری از دپارتمان دیگری هستند، بدتر نیز شود. در اینجا با دو سوال سخت مواجه می شویم؛ یک دپارتمان بازاریابی کاملاً یکپارچه سازی شده باید چه شکلی باشد؟ و این موضوع چه تاثیری برروی خلاقیت خواهد گذاشت؟
این موضوع که این ایده خلاقانه چه کسی است نباید مهم باشد، اما معمولاً مهم است. یک آژانس تبلیغاتی معمولاً در مورد توسعه یک ایده خلاقانه که توسط، مثلاً، یک PRکار یا یک مشاور دایرکت مارکتینگ ارائه شده است، خیلی راغب نیست. IMC می تواند خلاقیت را محدود کند. دیگر از Promotionهای عجیب و غریب خبری نیست مگر این که هم راستا با استراتژی کلی ارتباطات بازاریابی باشد. هیجان خلاقیت زیاد می تواند دچار خفقان شود، اما چالش خلاقیت ممکن است سخت تر شود و همینطور در عین حال وقتی که در شرایط تنگ تر، یکپارچه و خلاقانه تر فعالیت می کند، راضی کننده تر باشد.
ارزیابی های زمانی مختلف را به بخش خلاقیت اضافه کنید و می بینید که خطوط زمانی مختلف نیز یک مانع دیگر به ارتباطات یکپارچه بازاریابی اضافه می کنند. به عنوان مثال، تبلیغات تصویری، طراحی شده اند که برند را در طولانی مدت پرورش دهند، ممکن است با تبلیغات یا معرفی محصولاتی که برای افزایش فروش محصولات به صورت فصلی و کوتاه مدت طراحی شده اند به مشکل بخورند. اگرچه هر دو ماموریت می توانند در صورت داشتن یک برنامه و استراتژی یکپارچه سازی شده ارتباطاتی با همدیگر هم راستا شوند.
اما این مدل برنامه ریزی خیلی رایج نیست. یک تحقیق در سال 1995، نشان داد که بیشتر مدیران دچار کمبود مهارت در یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی هستند. اما این موضوع تنها برای مدیران صدق نمی کند، بلکه آژانس ها نیز به همین صورت هستند. تعداد زیادی از آژانس های تک دیسیپلین وجود دارد. به نظر می آید که تعداد خیلی کمی هستند افرادی که تجربه تمامی دیسیپلین های ارتباطات بازاریابی را دارند. این کمبود مهارت در نهایت نیز با کمبود تعهد ترکیب می شود.
تعیین بودجه
بودجه های بازاریابی در برنامه ریزی عملیات با مجبور کردن مدیران به اولویت بندی فعالیت ها و در نظر گرفتن تغییر شرایط کمک می کنند. بازاریابی همچنین مدیران را تشویق می کند که همین الان قدم هایی را بردارند، تا بتوانند قبل از این که مشکلات بسیار بزرگتر شوند آنها را برطرف کنند. این کار همچنین به مشارکت سازی فعالیت های سازمان با تشویق کردن مدیران به بررسی روابط میان عملیات خود و عملیات دیگر دپارتمان ها کمک می کند، امری که در یکپارچه سازی بازاریابی بسیار کلیدی است. اهداف حیاتی بودجه را می توان به موارد زیر تقسیم کرد:
برای کنترل کردن منابع
برای مخابره کردن برنامه ها برای مدیران مسئول مختلف
برای انگیزه دادن به مدیران برای داشتن اشتیاق لازم جهت رسیدن به اهداف بودجه بندی
برای ارزیابی عملکرد مدیران
برای فراهم کردن شفافیت در عملکرد کمپانی
برنامه های بازاریابی منبع محور هستند و برروی بودجه تاثیر می گذارند. بنابراین، دو تصمیم بزرگ بودجه بندی باید در این قسمت گرفته شود:
این فعالیت ها چطور بودجه کسب می کنند؟ به عنوان مثال، 70 درصد آنها از طریق کاهش هزینه ها که به صورت یکی کردن برنامه ها می باشد دوباره تخصیص داده می شوند و 30 درصد دیگر نیز از سرمایه گذاری های جدید می آیند.
چه کسی از این برنامه جدید سود خواهد برد؟ به عنوان مثال، 70 درصد اعتبار کمپانی را افزایش می دهند و 30 درصد دیگر نیز برج خواهند ساخت؛ هسته های حیاتی با مضمونی که تفاوت ها را ایجاد می کنند، که معمولاً در یک زمان یکی یکی ساخته می شوند.
اجزای ارتباطات یکپارچه بازاریابی
هنگام تعیین بودجه برای یک برنامه یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی، برای مدیران بسیار مهم است که اجزای ارتباطات یکپارچه بازاریابی را به جهت تخصیص درست سرمایه به بخش های مختلف، بشناسند. این اجزا شامل موارد زیر هستند.
The Foundation: این بخش بر اساس داشتن درک استراتژیک از بازار و محصول برقرار است. این شامل تغییرات در تکنولوژی، اعمال خریدار، و رفتارهایش و همچنین حرکت های پیشبینی شده از سوی رقبا می شود.
The Corporate Culture: برندها هر روز بیشتر از دیروز به عنوان اجزای تقسیم ناپذیری از هدف، توانایی ها، شخصیت و فرهنگ شرکت دیده می شوند.
The Brand Focus: این به معنی لوگو، هویت شرکت، تگ لاین، استایل و پیام اصلی برند است.
Consumer Experience: این موضوع شامل طراحی محصول و بسته بندی آن، تجربه محصول و خدمات می شود.
Communications Tools: این مورد شامل تمامی مدل های تبلیغاتی، دایرکت مارکتینگ و ارتباطات آنلاین که شامل شبکه های اجتماعی نیز می شود، می باشد.
Promotional Tools: این شامل معرفی های تجاری، معرفی های مشتری، فروش شخصی، دیتابیس مارکتینگ، مدیریت روابط مشتریان، روابط عمومی و برنامه های اسپانسرینگ می شود.
Integration Tools: این نرم افزاری است که ردیابی رفتار مشتری و اثرگذاری کمپین را فعال می کند. این شامل نرم افزار مدیریت روابط مشتریان، تحلیل وب، خودکارسازی بازاریابی و نرم افزار اینباند مارکتینگ می شود.
تئوری ارتباطات
ما چطور ارتباط برقرار می کنیم؟ مشتریان چگونه اطلاعات را پردازش می کنند؟ مدل ها و تئوری های زیادی وجود دارد. بیایید نگاهی خلاصه وار به آنها داشته باشیم. مدل های ساده ارتباطی نشان دهنده یک فرستنده هستند که پیام را به یک گیرنده که پیام را دریافت می کند می فرستد و وی پیام را درک می کند. زندگی واقعی به این سادگی ها نیست، بسیاری از پیام ها دچار کج فهمی می شوند، به گیرنده نمی رسند و یا به راحتی نادیده گرفته می شوند.
بنابراین درک نیازها، احساسات، علاقه مندی ها و فعالیت های مخاطبان برای اطمینان حاصل کردن از دقت و ارتباط هر پیام بسیار حیاتی است. بجای پیام های تبلیغاتی بلند ” همین حالا بخرید ” ، بسیاری از پیام ها به نحوی طراحی یا کدنویسی شده اند که فروش سخت را به نوع نرم تری از فروش تبدیل کنند. فرستنده پیام را به نحوی می سازد و یا کدنویسی می کند که به راحتی برای گیرنده قابل درک و یا کدگشایی باشد.
کدگذاری هوشمندانه نیز به یک پیام کمک می کند که در میان هجوم تبلیغات مختلف و حواس پرتی ها مسیر خود را طی کند. اگر در این کار موفق شود، مخاطبان متوجه پیام می شوند و سپس آن را به صورت درست رمزگشایی و تفسیر می کنند. بازاریاب سپس به دنبال فیدبک ها مانند کوپن های برگشت خورده از ایمیل ها می گردد، تا ببیند آیا مخاطبان پیام را به درستی رمزگشایی کرده اند یا خیر.
مدل یک قدمی، جایی که گیرنده به صورت مستقیم پیامی را از فرستنده دریافت می کند، یک توضیح پیچیده نیست. بسیاری از پیام ها به صورت غیرمستقیم از طریق یک دوست یا رهبر اندیشه به گیرنده می رسند. ارتباطات در واقع چند صورت دارند، چند قدمی هستند و همینطور چند وجهی. رهبران اندیشه ها با یکدیگر صحبت می کنند. مشتریان با رهبران افکار حرف می زنند و آنها نیز با هم صحبت می کنند. به این پروسه رمزگذاری، رمزگشایی، نویز و فیدبک را اضافه کنید و می بینید که پیچیده تر نیز می شود.
درک ارتباطات چندفازی به بازاریابان کمک می کند که از طریق رسانه ها به صورت مستقیم و از طریق هدفگیری رهبران افکار، نویسندگان افکار، رهبران استایل، مخترعان و دیگر افراد تاثیرگذار به صورت غیرمستقیم ارتباط برقرار کنند. این که چطور پیام ها انتخاب و در میان ذهن بازار هدف پردازش می شوند یک سوال گسترده و بسیار پیچیده است. اگرچه قدمت آن بیش از ۷۰ سال است، بیشتر ساده گرایانه و سلسله مراتبی است، یک مدل پیام، مانند AIDA، در تلاش برای نقشه برداری از پردازش های مغزی که یک خریدار طی مراحل خرید خود طی می کند، است.
مدل های بسیار زیادی هستند که در تلاش برای شناسایی هر مرحله می باشند. در واقعیت این پروسه معمولاً یک دنباله خطی نیست. خریداران معمولاً حلقه وار به مرال عقب تر برمی گردند که اطلاعات بیشتری کسب کنند. مدل های بسیار پیچیده تری نیز وجود دارد که در تلاش برای نقشه برداری از فعالیت های درون مغزی خریداران هستند.
در واقعیت، بازاریابان باید ابزارهای ارتباطی را انتخاب کنند که برای مرحله ای که مخاطبان هدف به آن رسیده اند مناسب ترین باشند. به عنوان مثال، تبلیغات می تواند برای افزایش آگاهی و توسعه علاقه مندی بسیار خوب باشد، در حالی که نمونه های رایگان و معرفی محصولات می توانند راه به وجود آوردن امتحان کردن محصولات باشند. این تنها نگاهی کلی به چند تئوری است. بازاریابان واقعی مطالعات خود را بسیار بیشتر از این انجام می دهند.
قوانین طلایی
همانطور که گفته شد علی رغم مزیت های زیاد یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی، موانع زیادی نیز برای این کار روبروی شما وجود دارد. در این قسمت به شما نشان می دهیم که چطور می توانید مطمئن شوید که یکپارچه شده اید و از آن مهم تر یکپارچه می مانید، این شما و این هم ۱۰ قانون طلایی یکپارچه سازی.
برای شروع می توانید پشتیبانی مدیریتی صحیح را از طریق مطمئن شدن از این که آنها درک درستی از مزایای یکپارچه سازی ارتباطات بازاریابی دارند، بدست آورید.
در سطوح مختلف مدیریتی یکپارچه سازی کنید. یکپارچه سازی را برای ملاقات های گوناگون مدیریتی به یک اصل تبدیل کنید، چه این ملاقات های سالانه باشد و چه جلسات خلاقیتی. در عین حال مطمئن شوید که تمامی مدیران، نه تنها مدیران بازاریابی اهمیت یک پیام محکم را درک می کنند، چه برروی ماشین های تحویل دهنده محصول باشند و چه کیفیت محصول. همچنین مطمئن شوید که تبلیغات، PR، نیروهای تیم فروش پیام های خود را یکپارچه می سازند. برای انجام این کار شما باید ارتباطات داخلی را به دقت برنامه ریزی کنید، که این کار به عنوان بازاریابی داخلی شناخته می شود.
مطمئن شوید که دفترچه طراحی یا حتی کتاب برند برای حفظ استانداردهای بصری رایج برای استفاده از لوگوها، مدل های صورت ها، رنگ ها و غیره استفاده می شوند.
برروی یک استراتژی واضح ارتباطات بازاریابی تمرکز کنید. اهداف شفاف و واضح ارتباطی داشته باشید. ارزش های اصلی را به ارتباطات متصل کنید. مطمئن شوید که تمامی ارتباطات به برند و سازمان ارزش اضافه می کنند. از بخش هایی که دارای قابلیت ایجاد مزیت رقابتی هستند استفاده کنید.
با بودجه صفر شروع کنید. از زمین های خاکی شروع کنید! یک نقشه ارتباطی جدید بسازید. مشخص کنید که برای رسیدن به آن اهداف چه کارهایی باید انجام دهید. در واقعیت، بودجه ای که می گیرید معمولاً کمتر از چیزی است که نیاز دارید، بنابراین با توجه به این موضوع ممکن است مجبور شوید فعالیت های ارتباطی را اولویت بندی کنید.
همیشه اول به مشتری فکر کنید. ارتباطات را حول محور پروسه خرید مشتریان پایه گذاری کنید. مراحلی را که قبل، حین و بعد از خرید می گذرانند را شناسایی کنید. ابزار ارتباطی متناسب با هر مرحله را انتخاب کنید. یک دنبال از فعالیت های ارتباطی ایجاد کنید که به مشتری کمک می کند هر مرحله را به راحتی پشت سر بگذارد.
رابطه و ارزش برند ایجاد کنید. تمامی ارتباطات باید بتوانند در عمیق تر کردن رابطه برند با مشتریان کمک کنند. یاد بگیرید که کدام ابزار ارتباطی شما را در این امر یاری می کند. به یاد داشته باشید که بازگشت مشتریان به اندازه بدست آوردن مشتریان مهم است.
یک سیستم اطلاعاتی بازاریابی خوب ایجاد کنید که می تواند به شما بگوید که چه کسی به چه اطلاعاتی در چه زمانی نیاز دارد. یک دیتابیش مشتریان به عنوان مثال، می تواند به فروش اینترنتی، دایرکت مارکتینگ و تیم فروش کمک کند. ارتباطات یکپارچه بازاریابی می تواند در امر تعریف، جمع آوری و به اشتراک گذاری داده های حیاتی کمک کند.
آثار هنری و دیگر مدیاها را به اشتراک بگذارید. در نظر بگیرید که مثلاً تصویرسازی تبلیغاتی چطور می تواند در ایمیل ها، مسابقات، کارت های مناسبتی، محصولات جدید و وبسایت ها استفاده شود.
آماده تغییر دادن همه چیز باشید. از تجربیات خود درس بگیرید. دائماً به دنبال یادگیری بهینه ترین ترکیب ارتباطاتی باشید. امتحان کنید. امتحان کنید. امتحان کنید و هر سال بهتر شوید.
اهمیت رو به رشد Word of Mouth
اینترنت نحوه بیزینس کردن را تغییر داده است. متغیرهای طبقه بندی، هدفگیری و تعیین موقعیت به تعاریف متفاوتی نسبت داده می شوند. به دلیل نقش رو به رشد به اشتراک گذاری – که به آن Word of Mouth آنلاین هم گفته می شود – شیوه بازاریابی محصولات و خدمات جدید نیز تغییر یافته است، اگرچه هدف بیزینس که بدست آوردن ارزش های اجتماعی و اقتصادی است همچنان پابرجا مانده است. البته همچنان شیوه افزایش سودآوری نیز به همان منوال قبلی است. بازاریابی تحول یافته است تا بتواند ارتباط بیشتری را ایجاد کند، با توجه به قابلیت هایی که توسط اینترنت بوجود آمده اند. بازاریابی زمانی به عنوان یک رابطه یک طرفه دیده می شد، که در آن شرکت ها پیشنهادات و ارزش های پیشنهادی خود را مخابره می کردند. اما امروزه بازاریابی به چشم یک مکالمه میان بازاریابان و مشتریان دیده می شود.
بازاریابی آمیخته بازاریابی است که شامل مدل های مختلف بازاریابی، تبلیغات و فروش می شود. بدون یک برنامه کامل ارتباطات یکپارچه بازاریابی، هیچ هارمونی و یکپارچگی میان مشتری و برند وجود ندارد. هدف یک سازمان ایجاد و حفظ ارتباطات میان کارمندان خود و مشتریان است. با خارج از جعبه فکر کردن، ارتباطات یکپارچه بازاریابی یک راهبرد داده محور است که برروی تحلیل مشتریان تمرکز کرده و به دنبال توسعه استراتژی با ترکیب مناسبی از کانال های آنلاین و آفلاین برای خلق یک رابطه محکم تر میان برند و مشتری می باشد. این شامل شناخت صحیح از نقاط تماس برای استفاده برای دسترسی به مصرف کنندگان است و این که بدانید که آنها در چه زمان و چگونه مدل های مختلف رسانه را استفاده می کنند. تحلیل برگشت ها و چرخه زندگی مشتریان المان های کلیدی اطلاعاتی در این راهبرد هستند.
تغییرات مختلف در صنعت رسانه و تبلیغات باعث شده اند که IMC به عنوان یک استراتژی اساسی برای بسیاری از بازاریابان تبدیل شود:
از تبلیغات رسانه ای تا مدل های مختلف ارتباطی
از توده رسانه ای تا رسانه های اختصاصی تر، که حول محور مخاطبان هدف مشخصی هستند
از یک بازار رهبری شده توسط کارخانه تا یک بازار رهبری شده توسط خرده فروشان و کنترل شده توسط مشتریان
از تبلیغات و بازاریابی کلی تا بازاریابی داده محور
از آژانس های با مسئولیت پذیری پایین تا آژانس های با مسئولیت پذیری بالا، مخصوصاً در تبلیغات
از پاداش های سنتی تا پاداش های وابسته به عملکرد
از دسترسی محدود به اینترنت تا دسترسی 24 ساعته به اینترنت و کالاها و خدمات
علاوه بر این، این حرف دهانی جدید که به شیوه ی بازاریابی تبدیل شده است نیز می تواند مزیت هایی را برای کمپانی فراهم کند، مانند:
می تواند مزیت رقابتی ایجاد کند، فروش و سودآوری را افزایش دهد، در حالی که زمان، هزینه و استرس را کاهش می دهد.
ارتباطات یکپارچه بازاریابی، ارتباطات را حول محور مشتریان بنا می کند و به آنها در حرکت در مراحل مختلف پروسه خرید کمک می کند. سازمان دائماً تصویر خود را در ذهن مشتریان حک می کند، با آنها صحبت می کند و رابطه خود با مشتریان را تحکیم می بخشد.
این رابطه بازاریابی باعث ایجاد یک پیوند وفاداری با مشتریان می شود که می تواند از آنها در برابر حملات رقبا اجتناب ناپذیر رقبا محافظت کند. توانایی حفظ مشتریان تا آخر عمر می تواند یک مزیت رقابتی بسیار قدرتمند باشد.
ارتباطات یکپارچه بازاریابی، همچنین با افزایش اثرگذاری می تواند سوآوری را نیز افزایش دهد.
پیام های با دقت متصل شده به خریدارن با یادآوری های زمان بندی شده، اطلاعات بروز رسانی شده و آفرهای مخصوص، که در یک دنباله برنامه ریزی شده ارائه می شوند، در حرکت آنها در طی پروسه خرید کمک می کند.
ارتباطات یکپارچه بازاریابی، همچنین پیام ها را محکم تر و در نتیجه معتبرتر می سازد. این کار باعث کاهش ریسک در ذهن خریدار می شود که در نتیجه پروسه جستجو را کاهش داده و باعث می شود که در میان مقایسه برندها، برند شما را انتخاب کند.
در نهایت، IMC در هزینه ها صرفه جویی می کند و این کار را از طریق از بین بردن تکرار در بخش هایی مانند گرافیک و عکس برداری انجام می دهد، از آنجایی که آنها می توانند مثلاً در تبلیغات، مسابقات و فروش به اشتراک گذاشته شده و استفاده شوند.
10 روش عنوان نویسی در تولید محتوا به روش تار عنکبوتی ( روش 3 و 4 را حتما انجام دهید )
عنوان نویسی طبق اصول سئو یا عنوانِ کلیک خور ؟
به نظر شما این روزها کدام یک از این عنوان ها می توانند برنده شوند و درنهایت منجر به ترافیک بیشتر و افزایش مشترک یا افزایش فروش محصولات و خدمات سایت ها شوند ؟
واقعیت این است که بین این دو در فضای آنلاین سالهاست که جنگ تنگاتنگ و سختی برقرار است . اما این روزها با کمی هوشمندی می توانید کاری کنید که برنده اصلی این جنگ شما باشید و در نهایت ترافیک و بازدید کننده بیشتری را به سایت خودتان هدایت کنید و بگذارید متخصصان سئو همچنان درگیر این جنگ بی سرانجام باشند .
همه ما می دانیم که هدف اصلی گوگل فقط و فقط یک چیز است : هدایت کاربر به سمتی که دقیقا هدف اش بوده است و راضی نگه داشتن کاربر از خودش
مشخصا وقتی که شما با تولید محتوای خوب و با کیفیت کاربر را راضی نگه دارید ، موتور جستجوی گوگل را هم راضی کرده اید و او هم شما را در رتبه های بالاتر میگذارد تا کاربر بیشتری را به سمت سایت شما هدایت کند .
اما اگر شما تیترهایی بنویسید که مطلقا مورد پسند موتور جستجو باشد یا به عبارتی سئو محض باشد قطعا یا هیچ کاربری روی لینک عنوان شما کلیک نمیکند یا اگر هم کلیک کند با دیدن یک محتوای تبلیغاتی محض و به دردنخور انقدر زود سایت شما را ترک میکند که گوگل هم مشخصا این را متوجه میشود و دیگر به شما اطمینان نمیکند.
خب پس چگونه محتوایی تولید کنیم و عنوان نویسی کنیم که هم مورد علاقه موتورهای جستجو باشد و هم کاربران ؟
قبل از هر چیزی لازم است بدانیم که موتورهای جستجو و کاربران هر محتوایی را چگونه ارزیابی میکنند ؟
هدف کاربرها در جستجو و رتبه بندی گوگل
قطعا برای هر سایتی که محتوا تولید میکند رعایت قوانین سئو در حد معقول و حرفه ای امری کاملا ضروری است و به هیچ وجه نمی توانیم قوانین اصلی سئو را نادیده بگیریم و بگوییم برای رضایت مخاطب فقط محتوایی تولید میکنیم که مورد پسند مخاطب باشد .
در تولید محتوا این روزها کسی موفق است که بتواند محتوایی تولید کند که بتواند هم محتوای جذاب و مخاطب پسند باشد و هم از لحاظ سئو مورد قبول باشد .
و برعکس این موضوع هم بسیار بدتر است . یعنی اگر شما فقط با فاکتورهای سئو عنوان نویسی کنید و یا کل محتوای مقالات سایت یا وبلاگ تان را بر اساس فاکتورهای سئو پیش ببرید ، دقیقا مانند رستورانی می مانید با تبلیغات فراوان و ورودی چشم گیر که مشتری را به داخل رستوران میفرستد اما انقدر فضای داخل رستوران بد و غذاها بدطعم و افتضاح هستند که مشتری فقط دوست دارد همه غذا را بیرون تف کند و دیگر حتی از اطراف آن رستوران هم رد نشود !
یک سری آموزش صوتی در مورد عنوان نویسی جذاب :
قسمت اول - فایل صوتی روش های عنوان نویسی جذاب
Search intent یا قصد کاربر در جستجو
زمانی که فردی در گوگل یک عبارت کلیدی را جستجو میکند دنبال این 4 هدف است :
برای کسب اطلاعات : کاربر با جستجوی یک کلمه کلیدی می خواهد در مورد یک موضوع خاص بیشتر بداند
برای پیدا کردن یک کسب و کار : کاربر با جستجوی یک کلمه کلیدی می خواهد همه برندها و شرکت هایی که حول و حوش این موضوع خدمات یا محصولاتی دارند را پیدا کند
برای خرید یک محصول : کاربر با جستجوی نام محصول مورد نظر می خواهد دقیقا فروشگاه های اینترنتی و یا حتی فیزیکی را پیدا کند که این محصول مورد نظر را می فروشند .
برای مقایسه : کاربر با جستجوی دو عبارت یا دو محصول می خواهد آنها را با هم مقایسه کند
با کمی دقت در مورد اهداف کاربر مشخص میشود که اتفاقا اهداف کاربر و اهداف موتورهای جستجو دقیقا یکی است . چون موتورهای جستجو مثل گوگل هم هدفی جز این ندارند که کاربر به هدف اش برسد که یکی از موارد بالا است .
قطعا برای اینکه بتوانید در عنوان نویسی در تولید محتوا این اهداف مخاطب را پوشش بدهید باید بروید در مغر مخاطب و سوالات او را پیش بینی کنید و هدف او را تامین کنید .
و باید بگوییم که عنوان نویسی در تولید محتوا به صورت کاملا هوشمندانه خود را اینجا نمایان میکند و کاملا مشخص میشود که اتفاقا سئو و کلیک خور بودن عنوان نویسی، در جنگ با یکدیگر نیستند و اتفاقا در کنار همدیگر هستند .
روش های عنوان نویسی در تولید محتوا با ترکیب دو ویژگی کلیک خور و سئو شده
کلمه کلیدی راحتما در عنوان بگذارید
برای این مورد فقط کافی است سری به سایت های نتایج 1 تا 10 گوگل در هر جستجویی بزنید . مثلا ما اینجا به سراغ بازاریابی محتوا رفتیم .
نتایج را کمی اسکرول کنید . میبینید که در همه عنوان ها کلمه کلیدی ” بازاریابی محتوا “ را می بینید.
پس پیشنهاد ما این است که حتما کلمه کلیدی را در عنوان بگذارید و سعی کنید در ابتدا و نزدیک به ابتدای عنوان باشد .
اما گوگل نسبت به سالهای پیش قطعا بسیار با هوش تر شده است . مثلا اگر کلمه آموزش محتوا نویسی را جستجو کنیم اگر در عنوان یک محتوای عالی « آموزش تولید محتوا » هم باشد در نتایج اول گوگل می آید . پس کلمات کلیدی مشابه هم می توانند در اولویت بعدی در عنوان نویسی در تولید محتوا استفاده شوند و علاوه بر آن اضافه کردن حروف اضافه ای مانند « و » یا « از » و… هم در بین کلمات، تاثیر منفی در سئو و رتبه بندی ندارد و اتفاقا یک زمان هایی باعث راهنمایی بهتر مخاطب میشود .
2 از عنوان های خاص ، شگفت انگیز و شوکه کننده در عنوان نویسی استفاده کنید
یکی از راه هایی که می توان دو هدف عنوان نویسی سئو شده و کلیک خور را در کنار هم دنبال کرد اضافه کردن کلمات هیجان برانگیز و کنجکاو کننده در عنوان نویسی است .
مثلا کلماتی مانند «شگفت انگیز » ، « عجیب » ، « تکان دهنده » و…
احتیاط : یک نکته بسیار مهم این است که فقط به دروغ در عنوان از همچین کلماتی استفاده نکنید ، بلکه در محتوای ارائه شده در متن مقاله هم همین مساله شگفت انگیزی یا عجیب و غریبی وجود داشته باشد .
مثلا بین سایت های خارجی سایت BuzzFeed جزو سایت هایی است که از این نوع عنوان ها به وفور استفاده میکند و می توانید به عنوان الگو از آنها کمک بگیرید .
اگر دقت کنید سایت های خبری هم از این ترفند کلیک خور بودن و استفاده از این نوع کلمات خاص به میزان زیادی استفاده میکنند و معمولا هم مخاطب نمی تواند در مقابل این نوع عنوان ها مقاومت زیادی بکند .
وقتی ترافیک طبیعی به سمت سایت تان هدایت کنید ، حالا زمانی است که می توانید برند سازی کنید ، محصولات تان را بفروشید ، برای خدمات تان مشترک بگیرید و …
3 حتما از یک عدد در عنوان نویسی در تولید محتوا استفاده کنید
این عدد و ارقام می تواند یک مبلغ باشد یا یک آمار یا عدد سال یا درصد یا هر چیز دیگری . مهم این است که از یک عدد در عنوان استفاده کنید .
مثلا ما هم در رایتینا در عنوان نویسی این مقالات از این تکنیک استفاده کردیم :
چگونه با ۳ ترفند تولید محتوا، در یک روز میزان بازدید پست ها در لینکدین LinkedIn را ۲۴ برابر کنیم ؟
معرفی ۹ سایت و ابزار رایگان برای تولید محتوای ویدئویی و GIF در بازاریابی محتوا
۲۹ عادت یک تولید کننده محتوا سالم ، پولدار و شاد (چگونه در طول ۶۶ روز یک رفتار را تبدیل به عادت کنید )
معرفی ۵۲ وب سایت عالی برای توسعه مهارت نویسندگی و تولید محتوا
۱۱ نکته ساده اما مهم که همه برندهای موفق در تولید محتوای توییتر به کار می گیرند ( این راهکارها ۱۰۰% جواب میدهند )
4 یک عنوان نویسی بحث برانگیز و چالشی در تولید محتوا داشته باشید
البته حواس مان باشد که برای کسب و کارها و در دنیای آنلاین همیشه بحث و جدل بین مخاطب ها و یا نویسنده و.. خوب نیست و ممکن است اتفاقا گاهی آسیب رسان هم باشد و اعتبار برند را زیر سوال ببرد . اما گاهی به عنوان نمکِ تولید محتوا و کمی چالش برانگیز شدن محتوا لازم است تا مخاطب را جذب کند .
مثلا به این عنوان فرضی دقت کنید : همه بازاریابان دروغگو هستند!
مشخصا اگر مقاله ای با این عنوان بنویسید مطمئن باشید کمتر کسی را می توان پیدا کرد که روی این عنوان کلیک نکند و کمتر بازاریابی را می توانیم پیدا کنیم که این مقاله را باز نکند که چند تا فحش نثار شما نکند .
بنابراین قدم اول و اصلی در عنوانی که هدفش جذب مخاطب و کلیک بوده است را خوب و حرفه ای برداشته اید اما باید حواستان باشد که در زمان محتوا نویسی برای این عنوان بتوانید دل بازاریابان و همه مخاطب هایی که روی عنوان کلیک کرده اند را به دست بیاورید و با دلیل و منطق، یک مقاله ، پادکست یا ویدئوی عالی به آنها ارائه بدهید .
ما هم در رایتینا از این کارها میکنیم ؛-)
« شیطان تولید محتوا و وبلاگ نویسی » برای شما پیغامی دارد !! (به جهنم تولید محتوا خوش آمدید !)
5 جمع آوری لیستی از ترفندها و راهکارها و عنوان نویسی
لیست ها نه تنها برای کلیک خور بودن عنوان ها بلکه برای تجربه خوب کاربر هم بسیار عالی هستند . برای نتیجه بهتر فقط کافی است یک صفت خاص و توصیفی را هم برای لیست تان در عنوان بیاورید مثلا :
5 ترفند ساده برای …
10 راه احمقانه برای …
31 راهکار جادویی …
و بهترین راه هم ترکیب این راهکارا با هم است . مثلا این دو عنوان را در ذهن تان با هم مقایسه کنید :
7 راه اثبات شده برای افزایش ترافیک وبلاگ به میزان 206 %
7 راه اثبات شده برای افزایش ترافیک وبلاگ
مطمئنا کمتر کسی است که بگوید عنوان دومین مقاله برای او جذاب تر است !
6 الگو گرفتن از تبلیغات قدیمی و رسانه ای
مشخصا یکی از اهداف اصلی تبلیغات چه در فضای بیلبورد و رسانه ها و چه در فضای آنلاین جلب توجه مخاطب و تشویق او به خواندن محتواست . درست است که این روزها تبلیغ نویسی برندها در اغلب مواقع به صورت کاملا غیر حرفه ای انجام میشود اما با گشت و گذار بین تبلیغات امروزی و حتی بهتر از آن تبلیغات کمی قدیمی تر می توانید ایده های خیلی خوبی بدست بیاورید .
7 یک قسمت از مقاله را با یک عنوان کوتاه برای مخاطب افشا کنید
یکی از بهترین راه ها برای عنوان نویسی کلیک خور در فضای آنلاین و یا حتی تبلیغات ، افشاگری قسمت بسیار جذاب از مقاله در عنوان مقاله است .
مثلا این عنوان ها را به عنوان نمونه ببینید :
20 دلیل اینکه چرا سیاست مداران باید دروغ بگویند ( شماره 18 واقعا خنده دار است )
32 ترفند برای اینکه یک مدیر خوب باشید ( شماره 28 را حتما انجام دهید )
7 روش برای موفقیت در بازاریابی شبکه های اجتماعی ( شماره 6 را اصلا فراموش نکنید )
در این مورد هم کمتر فردی را می توانید پیدا کنید که در حالت طبیعی روی این عنوان ها کلیک نکند و کنجکاو نشود که گزینه هایی که توصیه شده است را ببیند .
8 حتما از عبارت و کلماتی در عنوان نویسی استفاده کنید که مفهوم ” دلیل ” در خود داشته باشد
شاید باور نکنید ولی همه ما حتی در فضاهای سرگرمی و شبکه های اجتماعی هم دنبال ” دلیل ” برای انجام هر کاری هستیم .
ما کمتر می خواهیم بدانیم چه چیزی اتفاق افتاده است . بیشتر می خواهیم بدانیم چرا اتفاق افتاده است .
پس می توانیم با اضافه کردن عبارت هایی مثل « چرا » ، « دلیل » و… به اضافه کردن عنوان محتوا علت را نشان دهیم
9 از نام افراد مشهور و معروف در زمینه کاری تان در عنوان نویسی استفاده کنید
یکی از بهترین راه های جذب مخاطب در عنوان نویسی استفاده از نام اساتید ، متخصصان و افراد مشهور در زمینه موضوعی است که در حال تولید محتوا برای آن هستید . مثلا اگر شما می خواهید در زمینه مدیریت زمان محتوایی بنویسید چرا نباید از نام « برایان تریسی » در عنوان مقاله استفاده کنید .
مثلا ما در رایتینا در این مقاله از این تکنیک استفاده کردیم :
۵ راه تضمینی در بهبود مهارت مدیریت زمان در تولید محتوا ( الهام گرفته شده از تکنیک های برایان تریسی)
البته این فقط تکنیک نیست و به صورت کاملا صادقانه هم در مقاله از تکنیک های مدیریت زمان برایان تریسی الهام گرفتیم . در به کار گیری همه تکنیک ها باید در درجه اول با مخاطب خود صادق باشید .
10 برای هر مقاله 2 عنوان بنویسید
اگر شما محتوای خود را در یک سایت وردپرسی آپلود میکنید و افزونه Yoast دارید می توانید استفاده بسیاری از این افزونه بکنید . زمانی که گیر میکنید بین دو عنوان سئو شده و کلیک خور و در شک هستید که کدام یک را انتخاب کنید می توانید این ترفند را به کار بگیرید .
در عنوان H1 مقاله یک عنوان بگذارید و در قسمت عنوان سئو مقاله که در موتورهای جستجو نمایش داده میشود هم می توانید عنوان دوم مقاله را بگذارید .
این چه مزیتی دارد ؟ شما در این حالت دو عنوان برای یک مقاله دارید . یکی عنوان سئو شده و دیگری عنوان کلیک خور. به این شکل موتورهای جستجو عنوان سئو شده شما را می بینند و مخاطبان عنوان کلیک خور را .
چند روز دیگر، وارد سومین ماهی میشویم که کرونا، این میهمان ناخوانده را در کنار خود داریم. هنوز آمار دقیقی از پایان این اپیدمی در دست نیست، اما حدس و گمانها مبین آن است که چند ماه دیگر نیز باید این همجواری را تحمل کنیم!
پیشتر و در مقالهی اشتباههای بازاریابی در دوران کرونا، از شیوهها و رفتارهایی که باید در برنامهی بازاریابی سازمان خود در این دوره پیش بگیریم، صحبت کردیم. مقالهی پیش رو، از زاویهای دیگر و با رویکردی استراتژی محور به مقولهی بازاریابی و ارتباطات در دوران بحرانی موجود پرداخته است.
آنچه در ادامه میخوانید، ترجمه و بازنویسی مقالهای با عنوان Responding To Coronavirus: A Playbook For Marketing And Communications از خانم Julie Ogilvie است که در وبسایت شرکت Forester منتشر شده است. فورستر، یکی از شرکتهای مطرح بینالمللی در حوزهی مشاوره به کسبوکارهاست که تمرکز مبسوطی بر ارتباطات و مدیریت بحران دارند. تجربههای متعدد این مجموعه، خواندن این مقاله را ارزشمند میسازد.
کرونا! نامی آشنا که این روزها وارد الفبای زندگی همه ما شده است. آیا شغل و کسبوکار شما هم تحت تاثیر این ویروس قرارگرفته است؟ بعید است که پاسختان به این سوال منفی باشد، با اطمینان میتوان گت که هیچ سازمانی از تاثیر این بیماری در امان نخواهد بود.
در این مقاله قصد داریم راهکارهایی را برای مواجههی هرچه بهتر به پیامدهای کرونا به شما ارائه دهیم. بهتر است بدانید که بازاریابی و ارتباطات، نقش اصلی را در پاسخ به نیاز سازمانها در این شرایط بحرانی ایفا میکنند. پس بیایید قدم به قدم با هم پیش برویم تا بتوانیم با ارائه بهترین خدمات، کرونا را شکست دهیم و از کسبوکارمان محافظت کنیم.
گام اول: برنامهریزی برای مدیریت بحران کرونا
در ابتدا و پیش از هر افدام دیگری باید یک برنامهی انعطافپذیر برای پاسخ به انواع نیازهایی که در شرایط حاصله از بحران کرونا بوجود آمده است، طراحی کنید. این برنامه منعطف زمانی ایجاد میشود که شما با چشمان تیزبین خود مانند یک عقاب تمام شرایط را لحظه به لحظه زیر نظر داشته باشید. هر زمان که احساس کردید شرایط تغییر کرده است، خودتان را با شرایط جدید وفق دهید.
البته همه ما میدانیم که باید برای مواقع اضطراری برنامهای داشته باشیم. اما گاهی درست زمانی که در موقعیت قرار می گیریم، تمرکزمان را از دست داده و سردرگم میشویم. پس لازم است که مطمئن شویم که میتوانید تاثیر شرایط را بر خود، مدیریت کرده تا برنامه و پلنی که در حال تدوینش هستیم، از دقت کافی برخوردار باشد.
حفظ و ارتقای سلامت خود، کارکنان، مشتریان و ذینفعان دیگر باید در بالاترین اولویت قرار گیرد. اگر میخواهید دربارهی برنامه مواجهه با کرونا آشنا شوید، در این لینک نمونهای از آنرا مشاهده میکنید.
یک کارگروه اختصاصی ایجاد کنید
به جز شرکتهای بزرگ و برخی شرکتهای خاص که معمولاً با بحرانهای زیادی رو به رو میشوند، اکثر شرکتها کارگروه خاصی برای مدیریت بحران ندارند. الان زمان انجام این کار است. مدیران اجرایی را از بخش های مختلف شرکت دور هم جمع کرده و یک کارگروه تشکیل دهید تا بتوانید با نظر به همهی ابعاد سازمان خود، برنامهریزی بهتری برای مواجهه با پیامدهای کرونا تدوین کنید.
بهتر است مدیران ارشد ارتباطات را در راس این کارگروه قرار دهید. اگر سازمان شما اعضای کمتری دارد میتوانید این کارگروه را با مشاوران حقوقی، مدیران فروش و غیره تشکیل دهید. چیزی که مهم است این است که هر فرد در این تیم باید درک روشنی از مسئولیت های خاصی که به عهده او قرار می گیرد، داشته باشد.
موضوعاتی که بیشترین فوریت را دارند در اولویت قرار دهید
وظیفه کارگروه است که موضوعاتی که ضرورتی تر هستند را مشخص کرده و اجرای آنها را در اولویت قرار دهد. همه ما میدانیم که تامین سلامت کارمندان، مشتریان و سایر ذینفعان در دوران کرونا در اولویت قرار دارد. بنابراین استفاده از راهنمایی های کارشناسان بهداشت برای حفظ سلامت اعضای شرکت بسیار مهم است.
علاوه بر این، برخی تصمیمات فوری نیز وجود دارند که باید در لحظه اتخاذ شوند. به عنوان مثال باید تیم منابع انسانی در مورد فعالیتهای حضوری شرکت به سوالاتی پاسخ دهد. مثلاً پاسخ به این سوال که آیا شرکت همچنان میتواند به برنامه قبلی خود ادامه دهد؟ و یا اینکه آیا میتوانیم جلسات داخلی را برگزار کنیم؟
همچنین شما باید در مورد تاثیرات طولانی مدت این وضعیت اضطراری نیز تصمیم بگیرید. باید برنامه ریزی کنید که چطور میتوانید همکاری با تیم اجرایی شرکت را از راه دور مدیریت کنید. ممکن است برخی کارمندان از شرایط ویژهای در منزل خود برخوردار باشند.
اگر ناگزیر به دورکاری شده اید، مطالعهی کتاب راهنمای دورکاری میتواند به شما کمک کند.
مثلاً ممکن است فرزندانی داشته باشند که اکنون به جای اینکه بیشتر روز خود را در مدرسه باشند، اوقات خود را در منزل سپری میکنند. بنابراین باید برنامهای برای حمایت از این کارمندان نیز داشته باشید. به این فکر کنید که این بحران به طور خاص چه تاثیری روی تجارت شما خواهد گذاشت. همچنین لازم است بررسی کنید که سازمان شما در این شرایط چه خدمات با ارزشی را میتواند برای جامعه فراهم کند.
یک برنامه خاص برای شرایط اضطراری موجود تهیه کنید
حتماً متوجه شدهاید که اکثر سازمانها در شرایط بحرانی نمیتوانند برنامه قبلی خود را ادامه دهند. بنابراین شما هم به عنوان یک سازمان نیاز به یک برنامه ریزی جدید مطابق با شرایط موجود ناشی از شیوع کرونا نیاز دارید. اما شاید برایتان سوال باشد که این برنامه باید چگونه و بر اساس چه اصولی تنظیم شود؟
برنامه جدید شما باید شامل مجموعهای از اقدامات فوری باشد که سازمان شما بلافاصله قصد اجرای آنها را دارد. اما هنوز هم برنامه شما نمیتواند برنامه کاملی باشد، چرا که بحرانی که اکنون در آن قرارگرفتهایم در حال جریان است.
این به این معنی است که شما نمیدانید وضعیت جامعه در یک ماه آینده چگونه خواهد بود! پس یک اصل مهم دیگر را باید در برنامه ریزی شرایط بحرانی در نظر بگیرید. باید برای رسیدگی به موقعیتهای جدیدی که ممکن است با آن مواجه شوید نیز برنامه ریزی کنید. بنابراین اگر میخواهید برنامهای کامل داشته باشید موارد زیر را در اقدامات خود بگنجانید:
جنبههای متفاوت و جدید بحران را به درستی مشخص کنید.
اقدامات مناسب برای اطلاع رسانی به تیم دورکار در نظر بگیرید.
افرادی را که مسئول برنامه ریزی برای پاسخ به نیازها و برقراری ارتباطات هستند را به درستی تعیین کنید.
موتور ارتباطات را روشن کنید!
به نظر شما یک تیم ارتباطی خوب در شرایط بحرانی باید چطور رفتار کند؟ برقراری ارتباط شفاف و مداوم، نشاندهنده یک تیم ارتباطی خوب است. تیم ارتباطات باید انواع ارتباطاتی را که برای پشتیبانی از شرایط متفاوت لازم است را تجزیه و تحلیل کند.
آیا تمایل دارید بدانید که یکی از چالش برانگیزترین جنبههای مدیریت بحران چیست؟ این است که بتوانید طیف گسترده ای از مطالب مهم را به صورت مجازی در اختیار مردم قرار دهد. اما مسئله مهم اینجاست که این مطالب باید مورد تایید قوانین نیز باشد. بنابراین وظیفه تیم ارتباطات میتواند بسیار مهم باشد.
اعضای تیم باید در ابتدا یک مسیر سریع برای تایید قانونی مطالب در نظر بگیرند. اگر کسبوکار شما به نوعی در حوزهی سلامت فعال است و میخواهید محتواهایی مرتبط به کرونا تولید و توزیع کنید، مطمئن شوید که از منابع علمی و مورد تایید بهره میبرید. همانطور که در مطلب بازاریابی در دوران کرونا به آن اشاره کردیم، صحت اطلاعات را فدای کمیت محتوا نکنید.
برای اینکه مطالب شما بازدید بالایی داشته باشد، بهتر است با یک تیم تولید محتوا نیز در ارتباط باشید. تیم تولید محتوا علاوه بر ایجاد محتوای مناسب، در بهبود انتقال مطالب از طریق شبکههای مجازی نیز به شما کمک میکند.
مخاطب خود را مشخص کنیدو بشناسید
همیشه باید به این موضوع توجه داشته باشید که در هنگام برقراری ارتباطات مجازی، چه گروهی را مخاطب قرار میدهید. زمانی که شما مخاطب خودتان را درک کنید، دیگر فرقی نمیکند که در چه بحرانی قرارگرفته اید. بحران کرونا یا هر بحران دیگری، وقتی مخاطب مشخص است، در هر شرایط بحرانی میتوانید به خوبی با او ارتباط برقرار کنید.
حتماً الان این سوال به ذهنتان رسیده است که چطور میتوانیم مخاطب را بشناسیم؟ راه حل این مسئله بسیار ساده است. فقط کافی است که یک سامانه نظرسنجی ایجاد کنید. شرکتهایی که نظر مخاطبان را بررسی میکنند، در برقراری ارتباط بسیار موفق خواهند بود.
اما باز هم یک مسئله دیگر باقی میماند! زمانی که بحران بسیار جدیتر و گستردهتر باشد، شما باید برای مخاطبانی که در نظرسنجی شرکت نکرده اند نیز محتوا ایجاد کنید. در این صورت برای اینکه بتوانید مخاطب خود را بشناسید باید به برخی سوالات از جمله موارد زیر پاسخ دهید:
کدام گروه از افراد، مخاطب خاص موردنظر شما هستند؟
زمینه عاطفی مخاطب شما چیست؟
هدف از برقراری ارتباط با این مخاطب خاص چیست؟
مخاطب ما ترجیح می دهد مطالب را چگونه دریافت کند؟
بنابراین حتماً متوجه شده اید که بهترین راه برای شناخت مخاطب چیست. نه تنها برای شناسایی مخاطب، بلکه به هنگام مواجه با هر مسئلهای بهتر است که موضوع را به سوالات سادهتر تبدیل کرده و کمکم به جواب نهایی برسید.
ارتباط خود با کارمندان را حفظ کنید
همه ما میدانیم که در شرایط فعلی حاصل از کرونا، ممکن است، بسیاری از کارمندان دچار اختلال در امور روزمره شوند و یا نگران امور مالیشان باشند. بحرانی که به وجود آمده است معمولاً برای شرکتهای تولیدی یا خدماتی مشکلساز میشود. ممکن است این شرکتها به طور موقت کارشان را تعطیل کنند.
حتماً میدانید که در این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد! این شرکتها دچار مشکلات اقتصادی شده، و به دنبال آن کارمندان شرکت نیز با بحران مالی مواجه میشوند. به همین دلیل لازم است که مدیرعامل با برقراری ارتباط با کارمندان، از آنها حمایت کند.
اگر برنامهای برای تعدیل نیرو ندارید، این موضوع را به اطلاع پرسنل خود برسانید و از بار نگرانیشان بکاهید.
معمولاً شرکتهایی که قبل از بحران کرونا با کارمندان خود ارتباط قوی داشتند، اکنون نیز این ارتباط را به خوبی حفظ خواهند کرد. بنابراین یکی از اولویت های شما در هنگام مواجه با بحران، باید این باشد که یک کانال ارتباطی با کارمندان ایجاد کنید.
میتوانید از طریق ایجاد گروه در شبکههای مجازی، ارتباط روزانه با تیم داخلی شرکت داشته باشید. میخواهید بدانید که چرا حفظ ارتباط با کارمندان مهم است؟ زیرا کارمندان یک تیم هستند که سالها در شرکت شما فعالیت کرده اند.
در واقع بهتر است بگوییم کارمندان یک منبع قوی و معتبر از اطلاعات شرکت هستند. بنابراین اگر کارمندان شرکت را وارد تیم محتوا نویسی کنید، برنده خواهید شد. کارمندان بیشتر از هر فرد دیگر مخاطب را شناخته و می توانند از طریق محتوا نویسی با او ارتباط برقرار کنند.
واکنش مخاطبان را تجزیه و تحلیل کنید
برای اینکه بتوانید نیاز مخاطبان را بهتر درک کنید، واکنش آنها را زیر نظر داشته باشید. به راحتی میتوانید از طریق شبکههای مجازی یا شبکههای تلویزیون واکنش مردم به این بحران را دنبال کنید. در این صورت میتوانید واکنش مخاطبان به مطالبی که منتشر میکنید را نیز پیش بینی کنید.
بنابراین پیشنهاد میکنیم که داشبورد اختصاصی برای بررسی واکنش مخاطبان به بحران و همچنین به محتوای مطالب، ایجاد کنید. از طریق این داشبورد میتوانید گرایش، احساسات و میزان تاثیر بحران روی مخاطبان را به خوبی ارزیابی کنید.
این کار به شما کمک خواهد کرد که محتوا مناسبتری برای مخاطبین تولید کنید. علاوه بر این، پیگیری واکنش مخاطبان به شما کمک میکند که متوجه شوید مخاطبانتان بیشتر از کدام مناطق جغرافیایی هستند. به عنوان مثال میزان شدت بحران کرونا در شهرهای مختلف کشور متفاوت است.
علاوه بر این، برای شهرهای صنعتی تر مثل تهران مشکلات بیشتری از نظر اقتصادی ایجاد خواهد کرد. بنابراین شاید بهتر باشد که بخشی از محتواها را برای مخاطبان شهر تهران به صورت خاص ایجاد کنید.
حرف آخر: به مخاطبان ارزش دهید
ارزش دادن به مخاطب در جلب رضایت مخاطبین بسیار حائز اهمیت است. به نظر شما چگونه میتوان به مخاطب ارزش داد؟ پاسخ این سوال بسیار ساده است. لازم نیست هیچ کار خاص یا هزینه بر انجام دهید. شاید تصور نکنید که ارزش دادن به مخاطب تا چه حد میتواند ساده و عملی باشد.
تنها کافیست با شفافیت و دلسوزی به نیاز مخاطبان در شرایط بحرانی پاسخ دهید. برخی شرکتها در شرایط بحرانی کوتاهی کرده و از پاسخ دادن به نیاز مخاطبان خودداری میکنند. این کار باعث میشود که اعتماد مخاطبان نسبت به شما کمرنگ شود.
در واقع زمانی که شما به مخاطب ارزش قائل نشوید، به اعتمادی که طی سالها و با زحمت برای شرکت ایجاد کرده بودید آسیب میزنید. بنابراین شرکتهایی در این بحران موفق میشوند که به صورت کاملاً شفاف با مخاطبان ارتباط برقرار کنند.
گاهی اوقات شرایط بحرانی میتواند یک فرصت بسیار ویژه برای جلب اعتماد مشتریان باشد. بنابراین در این شرایط بحرانی با حفظ خونسردی یک برنامه کامل شامل تمام مواردی که گفتیم تنظیم کنید. این برنامه شما را در شرایط بحرانی فعلی راهنمایی میکند. همچنین برای هر اتفاق غیر منتظره ای که ممکن است در آینده روی دهد، شما را آماده میکند.