یکی از مهمترین چالشهای پیشروی افراد تامین کننده محتوا برای وبلاگهای سازمانی، یافتن موضوعاتی جذاب و توئمان کارآمد است. تدوین استراژی بازاریابی محتوایی میتواند این مساله را تا حدود زیادی مرتفع کند، اما پیشنهادات زیر را نیز در نظر بگیرید
سادهترین و البته بهترین راهنمای برای یافتن موضوعات و مقالات جدید برای وبلاگ آن است که به درخواستهای مشتریان خود گوش فرا دهید. ایمیلهای پشتیبانی را بررسی و تماسهای تلفنیتان را مرور کنید. بیشترین سوالاتی که از شما میشود دربارهی چیست؟ مخاطبانتان بیشتر نسبت به کدام موضوعات کنجکاوند و میخواهند دربارهی چه موضوعاتی بیشتر بدانند؟ با دقت و تعمق در مراودات با کاربران و مشتریان، دهها موضوع ناب پیدا میکنید که تا کنون به آنها نپرداختهاید. رسالت اصلی یک وبلاگ سازمانی، برقراری ارتباط مستمر و نزدیک با مخاطبان است و برای نیل به این هدف، راهی بهتر از تولید محتوای درخواستیشان نیست.
به وبلاگهایی که موضوع مشابه و یا نزدیک به کسبوکارتان دارند سر بزنید. قرار نیست الزاما از آنها کپی کنید و یا حتی ترجمهی محتوای آنها را دوباره منتشر کنید. اینکه بدانید بلاگهای همجنس شما دربارهی چه موضوعاتی صحبت میکنند و مسیر محتوایی شان به چه شکل است، میتواند ایدههایی را در ذهن شما ایجاد کنید. همچنین، ممکن است بتوانید با تجمیع چند محتوای مختلف، محتوایی تازه و اثربخشتر را خلق کنید.
کپیرایترها و متخصصین تولید محتوای ما را افرادی با سلایق و دانستههای مختلف تشکیل میدهند که همگی خلاقیتی بالا داشته و در کار خود خبرهاند. با طرح موضوع مورد نظر خود و ارائهی توضیحات کامل دربارهی اهداف خود میتوانید مطمئن باشید محتوایی مرتبط و کارآمد دریافت خواهید کرد. برای این منظور کافیست هنگام ثبت سفارش جدید، در بخش توضیحات درخواست دربارهی اهداف محتوا و ایدههای احتمالی توضیحاتی ارائه کنید تا نویسندگان ، محتوای مطلوبی را در اختیارتان قرار دهند.
برنامهی تامین محتوای وبلاگ، مستقل از برنامهی بازاریابی شرکت شما و اهداف آن نیست. اگر در برنامهی پیش رو جذب مشتریان جدید در اولویت قرار دارد، پس باید محتوایی تولید کنید که با استفاده از کلمات کلیدی نو و موضوعات تازه، مشتریان جدیدی را به سمت شما روانه سازد. اگر هدف، معرفی هرچه بهتر محصولات و خدماتتان است، بد نیست کمی بیشتر و از زوایایی تازه به معرفی خدماتتان بپردازید.
به عنوان مسئول محتوای سازمان، بد نیست که هرازگاهی مستقیما از سایر همکاران تان در باقی بخشها بخواهید که وبلاگ را خونده و نظراتشان را با شما به اشتراک بگذارند. آنها نیز همانند شما سازمان را میشناسند و به احتمال زیاد میتوانند موضوعات جذابی را برای تولید محتوا به شما پیشنهاد نکنند. برگزاری جلسات ماهانهی طوفان فکری که با ارائهی گزارشی کوتاه از طرف شما آغاز میشود، میتواند نتایج جذابی را به همراه داشته باشد.
همیشه جدی نباشید! شما انسانید و مخاطبین شما نیز همینطور. بد نیست گاهی، فارغ از موضوع تخصصی حوزهی فعالیت و نگارش خود، دربارهی شرکت، اتفاقات تازهای که در آن میافتد، برنامههای پیش رو و… حرف بزنید.
این گروه هم ارتباطتان با مخاطبین را زندهتر و پویاتر میکند و هم، دریایی از موضوعات جدید را برایتان فراهم میسازد
تولید کننده محتوا بودن آسان نیست. به عنوان یک شغل، به خلاقیت، دقت، سرعت و کیفیت بالایی نیاز دارد و طبعا، جمع همهی این موارد در کنار هم چندان ساده نیست. نکتهی ناراحت کننده آن است که برای «بهترین» بودن در این حرفه، مسیری طولانی و طاقتفرسا را در پیش خواهید داشت. اما نکتهای امیدوارکننده هم وجود دارد: مسیر «بهترین» بودن میتواند از همین الان شروع شود!
۱ مخاطب محتوای خود را بشناسید
در مذاکره رو در رو، شنایایی ویژگیهای طرف مقابل و آماده ساختن جملات و عبارات مطابق با آن شخصیت، سهم بسیار بزرگی از روند مذاکره را بر عهده دارد. هرچقدر طرف مقابل را بهتر بشناسید، احتمال چیرگی شما بر او طی آن مذاکره افزایش مییابد. کپی رایتینگ هم، نوعی مذاکره است که کلمات به نمایندگی از شما تلاش میکنند تا مخاطبین را متقاعد سازند. هرچقدر شناخت بیشتری از مصرف کنندهی نهایی محتوا داشته باشید، محتوای بهتری خواهید نوشت.
۲ از سوال کردن نترسید!
قطعا شما همهچیز را نمیدانید (و نباید بدانید) یکی از بزرگترین مشکلات رایج بین کپیرایترها این هست از سوال پرسیدن هراس دارند و کمتر سوالات و مسائل خود را با کارفرما مطرح میکنند. ممکن است به اطلاعات بیشتری دربارهی کارفرما نیاز داشته باشید،و یا کار شما احتیاج داشته باشد که اطلاعات بیشتری جذب کنید و یا بخواهید از سابقهی برندی که دربارهی آن مینویسید بیشتر بدانید. پاسخ این سوالات، کیفیت نوشتهی شما را ارتقا خواهد داد. پس بدون هیچ هراسی، سوالات خود را آماده و مطرح کنید.
پس از مدتی، احتمالا سوالات مشابهی را خواهید یافت که در هر پروژهای سراغتان خواهد آمد. میتوانید از آنها یک فرمت آماده تهیه و در اختیار کارفرما قرار دهید تا هم روند پرسش و پاسخ را تسهیل کنید و هم رفتاری حرفهای تر از خود نشان دهید.
۳ تحقیق کنید
همیشه چیزهای بیشتری برای دانستن هست و همواره میتوان به پیشفرضها تردید کرد. قبل از اینکه نوشتن دربارهی موضوعی را آغاز کنید-حتی اگر منبع مشخص آنرا در اختیار دارید- چند دقیقهای دربارهی موضوع تحقیق کنید. موتورهای جستجو در خدمت ما هستند تا «بیشتر دانستن» را ارزان و سریع تجربه کنیم. علاوه بر موضوع، دربارهی برند کارفرما و رقبای او هم اطلاعاتمان را افزایش دهیم تا خروجی به فضای آن صنعت و ماهیت برند کارفرما نزدیکتر شود.
۴ تمرکز کنید
تمرکز بر هر چیز و در هرکاری جواب میدهد. در بازهی زمانی نگارش متن، تمام حواس خود را به آن منعطف سازید. هرچیزی که حواستان را پرت میکند (مثل موبایل و یا سایتهای مختلف) از خود دور کنید. در ابتدا، ممکن است ترک عادت کمی برایتان سخت باشد. به عنوان یک تولید کننده محتوا ، استفاده از اکستنشن StayFocusd برروی مرورگر کروم، میتواند بخشی از مشکلاتتان را حل کند.
۵ برنامه ریزی کنید
یک تولید کننده محتوا روز خود را با یک برنامهی دقیق زمانبندی شده آغاز میکند. آنها میدانند که در هر ساعت از روز، کدام سفارش را انجام خواهند داد و هرکدام به تقریب چه مقدار از زمان آنها را خواهد گرفت. پیش از آغاز به کار، چند دقیقهای را صرف برنامهریزی روزانه کنید تا اثربخشی بیشتری داشته باشید. این کار، علاوه بر نظمبخشی در فعالیتهای روزانه، تاثیر شگرفی در میزان درامدتان نیز خواهد داشت و توئمان، اعتماد به نفس شما را در انجام کارهای بیشتر و بهتر بالا میبرد.
6 سه بار بخوانید
اگر بعد از نوشتن متن، بلافاصه آنرا به کارفرما ارسال و یا منتشر میکنید، ضرر بزرگی به چهرهی حرفهای خود به عنوان یک تولید کننده محتوا وارد میآورید. پس از اتمام نوشتهای که در دست دارید، چند دقیقهای از آن فاصله بگیرید. سپس، با آرامش و صبر، آنرا مجددا مطالعه و اشتباهات اشتباهی و تایپی را مرتفع کنید. ممکن برای برخی جمله بندیها، ترکیبهای بهتری به ذهنتان برسد. عجله نکنید و گزینههای بهتر را برروی متن اعمال کنید. باور کنید که صرف چند دقیقه زمان بیشتر میتواند خروجی محتوای شما را تا چندبرابر با کیفیتتر جلوه دهد.
تولید محتوا برای توسعهی برنامهی بازاریابی محتوایی، یکی از مهمترین و عموما مستمرترین کارهای پیش روی شماست. بسته به استراتژی کسبوکار شما و برنامهای که برای ترویج بازاریابی محتوایی در پیش دارید، ممکن است به حجمی کم یا زیاد از محتوا نیاز داشته باشید. برای تولید محتوا با سرویسها، افراد و متخصصان زیادی سروکار خواهید داشت. سوالات تولید محتوا به شما کمک میکنند که محتوایی بهتر و تجربهی خوشایندتر از تعامل با تولیدکنندگان محتوا بدست آوریید.
با این وجود، باید بدانید که در تعامل با تولید کننده محتوا باید چه اطلاعاتی را به او ارائه کنید تا محتوایی کارآمد و منطبق با اهدافتان دریافت کنید. به تجربهی هزاران مشتری و محتوای تولیدی ، عمده سوالاتی که برای متخصصین تولید محتوا در هنگام تولید محتوا پیش میآید را در ادامه آوردهایم تا بتوانید درخواست خود را بهتر به ایشان ارائه کنید.
۱) هدف محتوا چیست؟
احتمالا هنگام سفارش تولید محتوا، هدفی را برای آن محتوای خاص در نظر دارید. مثلا ممکن است بخواهید در کلمه کلیدی خاصی در موتورهای جستوجو جایگاه بهتری بیابید و یا ممکن است بخواهید دربارهی یکی از خدمات و یا محصولاتتان به مخاطب توضیحات و اطلاعات بیشتری عرضه کنید.
اما آیا هدف محتوا برای تولید کننده آن نیز، همانقدر که برای شما، شفاف و مشخص است؟ عموما خیر!
در سفارش های تولید محتوا، یکی از مشکلات موجود آن است که مشتری محتوا هدف خود را به درستی تعریف نمیکند و تولید کننده محتوا با رویکردی متفاوت اقدام به تولید محتوا میکند. این مساله، هزینهی زمانی زیادی را به فرآیند تولید محتوا تحمیل میکند که با تعیین درست هدف محتوا توسط مشتری این مساله از بین خواهد رفت.
اولین سوال از سوالات تولید محتوا که باید به آن پاسخ دهید آن است که هدف تولید محتوا را برای تولید کننده به طور دقیق و شفاف مطرح کنید. هرچقدر توضیح هدف سفارش دقیقتر باشد، محتوایی با تطابق بیشتر با نیازتان دریافت خواهید کرد
۲) مخاطب محتوا کیست؟
تولید کننده محتوا باید بداند که محتوایی که تولید میکند، توسط چه کسانی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. نظیر گزینهی اول، ممکن است این مورد برایتان شفاف باشد، اما الزاما تولید کننده محتوا به آن اشراف نداشته و ممکن است در تعریف گروه مخاطب دچار اشتباه شود.
۳) زبان و لحن برند شما چگونه است؟
یکی از اجزای مهم استراتژی محتوا، تعیین زبان و لحن محتواست. اینکه با چه زبانی بنا دارید تا با مخاطبان خود صحبت کنید، دادهی مهمیست که تولیدکننده محتوا باید پیش از آغاز کار نسبت به آن مطلع باشد را بخوانید.
۴) زنجیرهی محتوا را تعریف کردهاید؟
حتما میدانید که لینک سازی درون سایت چه تا اندازه میتواند به بهبود وضع سئوی سایتتان کمک کند. اگر انتظار دارید که محتوای تولیدی تازهی شما در راستای متون و محتواهای قبلی باشد، لازم است که توضیح لازم در این خصوص را به تولیدکننده محتوا ارائه کنید.
کافیست لینک محتوای پیشین که بناست محتوای جدید به آن یا در آن لینک شود را به تولید کننده ارائه کنید تا در محتوای تولیدی خود بتواند جایگاه درستی برای ایجاد لینک در نظر بگیرد.
در نظر داشته باشید و دقت کنید که تولید کننده محتوا، به اندازهی شما در جریان جزئیات تجارتتان نیست و قطعا اطلاعات کمتری دارد. علاوه بر سوالات فوق که به آن پرداخته شد، هر نوع اطلاعات دیگری که بتواند به درک بهتر نویسنده از سوال شما منجر شود، کمک میکند تا محتوایی بهتر در اختیار داشته باشد
یک راست میروم سر اصل مطلب!
دیگر وقت آن رسیده که در متدهای بازاریابی سنتی، یعنی متدهای برونگرایی که به خاطرش هزینههای زیادی را صرف تبلیغات میکردیم تجدید نظری بکنیم وبا متدهای پرمنفعت و جذابتری مثل بازاریابی جاذبهای آشنا شویم.
بله درست است، همه چیز عوض شده است، عصر ما عصر ارتباطات و اینترنت است، پس باید بیخیال روشهای قدیمی بشویم. مشتریها و خریداران در هر دقیقه از شبانه روز و به لطف گوشیهای تلفن همراه، در هر کجای این کره خاکی که باشند، به دریایی از اطلاعات درباره همه چیز، از جمله کالاها، خدمات و کسب و کارها دسترسی دارند.
بنابراین، ما با تولید محتوای خوب و مناسب، اطلاعات مورد نیازشان را در اختیارشان قرار میدهیم، به آنها مشاوره میدهیم، سوالات احتمالیشان را جواب میدهیم و به همین راحتی با ایجاد ارتباط موثر درباره کسب و کارمان ایجاد آگاهی میکنیم و بازدیدکنندگان را تبدیل به مشتری میکنیم. این الفبای بازاریابی جاذبهای است.
خلاصه، به جای آنکه از روشهای مزاحمت آفرینی مثل تبلیغات با تماسهای تصادفی و اساماس استفاده کنیم یا اصطلاحا یک بلندگو دستمان بگیریم و محصولمان را همه جا جار بزنیم، صاحب یک آهنربای قدرتمند میشویم که قدرت جذب بیشتری دارد، گیراتر است و مشتریهای هدفمند و واقعی را به سمت ما هدایت میکند.
در این متد از شبکههای اجتماعی و تکنیکهایی مثل سئو استفاده میکنیم تا بتوانیم رونق بیشتری در کسب و کارمان ایجاد کنیم.با ایجاد اعتبار برای خود و جذب کردن فالوئر میتوانیم بازدید از سایت و وبلاگمان را بالا ببریم و کسبوکارمان را به بهترین شکل ممکن به پیش ببریم.
بازاریابی جاذبهای یا درونگرا (اینباند مارکتینگ معادل inbound marketing)، که موثرترین روش دیجیتال مارکتینگ در دنیای امروز ماست شامل مجموعهای از استراتژیها و طرز فکرها میشود که مشتری را در اولویت قرار میدهد.
برای اولین بار در تاریخ کسب و کار، این مشتریها هستند که کنترل امور را در دست دارند، نه صاحبان برند و کسب و کار.
در بازاریابی جاذبهای، اطلاعات و دادههایی که مشتریها در اینترنت به دنبالش میگردند را در وبسایت یا صفحه خود قرار میدهیم. به عبارت دیگر، محتوای مفید و ارزشمند تولید میکنیم تا به سمت ما هدایت شوند. ضمنا، باید راههای ارتباطی برای آنها در سایت یا صفحه ما در دسترس باشد تا وقتی وارد صفحه ما شدند و متوجه محتوا شدند بتوانیم آنها را پیش خودمان نگه داریم.
سرانجام، به آنها اطمینان میدهیم که در هر مرحله از خرید که باشند به آنها کمک خواهیم کرد و با مشاوره، راهنمایی و نظرهای تخصصی و انگیزشی، اعتماد و رضایتشان را به دست میآوریم.
به عبارت سادهتر در بازاریابی جاذبهای، تمرکز را به تامین خواست و نیاز مشتری متوجه میکنیم. با تکنیکها و ابزارهای مختلف، که عموما وابسته و متکی به محتوا هستند، سعی به تامین خواست و مسالهی اصلی مشتری داریم و تلاش میکنیم کاربرانی که به وبسایت و یا اپلیکیشن ما وارد شدهاند را دست خالی از دست ندهیم!
به طور کلی، میتوان فرایند بازاریابی جاذبهای را در سه مرحله خلاصه کرد. طبعا هر کدام از این مراحل، پیشنیاز ماقبل خود هستند و باید به دقت مورد بررسی و برنامهریزی قرار گیرند. در ادامه به معرفی این سه بخش خواهیم پرداخت:
در گام نخست از بازاریابی جاذبهای، تلاش میکنیم تا جامعهی هدف خود را با کسبوکارمان آشنا کنیم. اگر مثلا کسب و کار شما مربوط به دکوراسیون داخلی باشد، لازم نیست محتوای غیر مرتبط مثل مطالب فرهنگی یا غذایی در صفحه شما باشد. با اینکه ممکن است بازدید شما را بالا ببرد اما شما میخواهید کسانی را به سایت یا صفحه خود جذب کنید که احتمال تبدیل شدنشان به مشتری بیشتر باشد.
پس تولید محتوای مناسب، جذاب و مرتبط اولین گام بازاریابی جاذبهای است. با بازاریابی محتوایی آنها را متقاعد کنید که کلید مشکلاتشان در دستان شماست. البته، فراموش نکنید که باید در زمان مناسب این محتوا را منتشر کنید، به طور مثال، وقتی یک محصول خاص رواج پیدا میکند یا مد میشود بهترین فرصت برای تولید محتوا درباره آن است.
بحث مهم دیگر در این گام، استفاده از کلمات کلیدی مناسب است، اینگونه شما میتوانید افراد بیشتری را به سمت خودتان بکشانید. پستها و مطالب جالب توجه و مفید و ویدئوهای کوتاه اما به درد بخور را در صفحههای اجتماعیتان به اشتراک بگذارید و آگاهی درباره برندتان را بیشتر کنید.
نکته: کیفیت مهمتر از کمیت است، محتوای با کیفیت ولی به اندازه، تاثیر خیلی خیلی بیشتری از صدها محتوای گیج کننده و بی فایده دارد.
اگر گام نخست را با موفقیت طی کرده باشید، وارد مرحلهی دوم از فرایند بازاریابی جاذبهای میشوید. در این گام، تلاش شما متمرکز بر ایجاد اعتماد در مخاطب خواهد بود. برای خلق یک ارتباط دوطرفه، باید بتوانید از روشهای مختلف، ارتباط خود را با مشتری و مخاطب افزایش دهید.
استفاده از سرویسهای چت آنلاین، ارسال ایمیلهای شخصیسازی شده و… از متدوالترین روشهای ایجاد ارتباط و کسب اعتماد است.
ارتباط اصل بسیار مهمی در اعتماد سازی است. ارتباط همچنین باعث میشود که شما بیشتر در ذهن مشتری بمانید (چون ممکن است مشتری در همان لحظه تصمیم به خرید نداشته باشد و چند ماه بعد به سمت شما برگردد)
شاید برایتان جالب باشد که بدانید، بخش زیادی از مشتریان ما ، تقریبا چندماه پس از ثبتنام، سفارش نخست خود را ثبت میکنند. برخی نیز پس از ثبت اولین سفارش تولید محتوا و دریافت آن، ماهها بعد دوباره به پلفترم سر زده و محتواهای بعدی خود را ثبت میکنند! در این بازه، ما سعی میکنیم به شیوههای مختلف، ارتباط خود را با ایشان حفظ کنیم
نکته: با برقراری ارتباط مداوم و موثر با بیان شیرین و شیوا (و نه چرب زبانی) احساسات مخاطب را درگیر کنید، برندتان را در ذهن او حک کنید و برای خود اعتبار و اعتماد بخرید.
با استفاده از اطلاعاتی که در گام دوم بازاریابی جاذبهای به دست آوردید و از طریق ایمیل خودکار یا دیگر ابزار ارتباطی، اطلاعاتی که مخاطبین میخواهند را به دست شان برسانید. این کار رابه طور دائم و به موقع انجام دهید تا پل ارتباطیتان محکم تر شود.
محتوای فراموش نشدنی و جالبی برای مشتریهای احتمالی خود تولید کنید که بتوانند آن را با دوستان و آشنایان خود به اشتراک بگذارند.
یک نمونه خوب: سامسونگ در روز تولد مشترکیناش (حتی کسانی که از خریدشان مدت زیادی گذشته باشد)، به آنها پیام میدهد و علاوه بر تبریک (درگیری احساسی) لیستی از محصولاتی که میتوانند با تخفیف خریداری کنند را به آن ها نشان میدهد (جلب رضایت).
البته شاید این مثال کمی متدوال به نظر برسد، خوب است به روشهایی فکر کنید که مشتریان کمتر به آن عادت دارند و تا حدود زیادی به حوزهی فعالیتی شما نزدیکتر است.
به علاوه، جلسهها و رویدادها هم کار را نه تنها برای شما بلکه برای مشتریانتان هم آسان تر میکنند. خرید را برای مشتریها به یک تجربه لذت بخش تبدیل کنید. از آنها فیدبک بگیرید، سوال کنید و هم در حل مشکل مشتری به او کمک کنید و هم در ارتقای کسب و کارتان تجربه دست اول کسب کنید.
نکته: نشان دهید که علاوه بر یک فروشنده حرفه ای، یک مشاور و متخصص حرفه ای هم هستید.
آنچه پیش از این عنوان شد، گامهای اساسی در بازاریابی جاذبهای بود که با تحلیل هرکدام میتوانید روند اجرایی این مدل کاٰرآمد را در کسبوکار خود ایجاد کنید. اما همانند هر شیوهی دیگری، تکنیکهایی نیز وجود دارد که میتواند کار شما را سادهتر کند. در ادامه، تکنیکهای بازاریابی جاذبهای را با هم مرور خواهیم کرد:
1. انتشار محتوا: پایگاه اصلی خود برای تولید محتوا و نشر محتوا انتخاب کنید؛ وبلاگ، اینستاگرام، تلگرام یا هرجایی که بیشترین بازدید و تاثیر را دارد. البته تکههای جذاب و جالب توجهی از محتوا را در دیگر شبکههای اجتماعی تان نیز به اشتراک بگذارید یا ایمیل کنید.
2. تجربه کاربری: طراحی سایت یا صفحه تان باید به اندازه کافی چشمگیر و جذاب باشد. لینکهای مهم و راههای ارتباطی باید به راحتی قابل دسترس باشند. تجربه کاربری را دست کم نگیرید و حتما از یک متخصص UX در بهینه سازی صفحات خود کمک بگیرید.
3. بهینهسازی برای موتورهای جستجو: از سئو (یا همان بهینه سازی برای موتورهای جستجو) غافل نشوید. محتوای شما باید به دست مخاطب خود برسد، پس بهینه کردن محتوا برای موتورهای جستوجو، با در نظر گرفتن تغییرات مستمر الگوریتمهای آن باید در اولویت کاریتان قرار داشته باشد.
4. داستانسرایی: یک داستان خوب بیش از هر چیز دیگری مخاطب شما را مجذوب میکند. برای برند، پروژه یا کسب و کارتان یک داستان جذاب داشته باشید و آن را در محتواهای خود نشان دهید.استوری تلینگ را مهم بشمارید!
5. شناخت مشتری: برای جذب مشتری باید آنها را خوب بشناسید. خودتان را جای آنها بگذارید تا با نیازهایشان آشنا شوید.هرچقدر بتوانید به نیازها و مسائل مشتری دقیقتر و بهتر پاسخ دهید، شانس بیشتری در جذب و نگهداشتشان خواهید داشت.
6. برنامهریزی: با برنامه ریزی پیش بروید. مثلا در زمانهای خاص در شبکههای اجتماعی پست بگذارید. طوری جلو بروید که مشتری دائما مشغول و درگیر شما باشد. برای هر زمان و هر لحظه، چیزی در آستین داشته باشید تا بتوانید مشتری را با خود همراه، و توئمان راضی نگه دارید.
7. تمرکز بر مشتری: به جای آنکه وقت زیادی را صرف تعریف از خودتان و کسب و کارتان بکنید روی نیازها و مشکلات مشتری تمرکز کنید.مهمترین نکته در بازاریابی جاذبهای آن است که مشتری را در مرکز تصمیمگیری خود قرار دهید.
8. تحلیل و بررسی: بازدید، ترافیک سایت و زمانی که در صفحههای شما میگذرانند را در بازههای زمانی مناسب (هر هفته یا ده روز یک بار) آنالیز کنید و پیشرفت کارتان را بسنجید.
اگر دانشآموختهی رشتهی بازاریابی باشید، احتمالا بخشهایی از مفهوم بازاریابی جاذبهای با آنچه دربارهی بازاریابی آموختهاید متفاوت است. پس از فهم ای تفاوت، بهتر از کار را با پاسخ به دو دسته از سوالهایی که در بازاریابی به آنها پاسخ میدهیم ادامه دهیم: سوالهای «چه چیزی» و «چرا»
1. کسب و کار ما چیست؟ چه محصولاتی داریم؟ چه خدماتی ارائه میدهیم؟
2. چرا محصولات ما بهتراند؟ چرا بهتر است از ما خرید کنند؟ چرا رضایت مشتری برای ما اهمیت دارد؟ چرا مشتری باید به خریدش از ما ادامه دهد؟
ابر برندهایی مثل اپل یا استار باکس، ابتدا با سوالات دسته دوم، یعنی «چرا ها» ذهن مخاطب را درگیر میکنند و بعد از برانگیختن کنجکاوی و هیجان مخاطب، در مراحل بعدی به سوالات دسته اول پاسخ میدهند. از طرف دیگر، بازاریابهای سنتی از «چه چیزی ها» شروع میکنند: با جملههای کلیشه ای و تکراری وقتشان را صرف پاسخ دادن به سوالهای دسته اول میکنند، حوصله مخاطب را سر میبرند به اشتباه وقت کمتری را صرف پاسخ به سوالهای «چرا» میکنند. این در حالی است که «چراها» توجه و احساسات افراد را بیشتر و بهتر جلب میکنند. به عبارت دیگر، خیلی از خریدارانی که محصول خاصی را در اینترنت جستجو میکنند کم و بیش از طرز کار و نوع محصول اطلاعاتی دارند، شما باید آنها را مجاب کنید که چرا از بین رقبا باید شما را انتخاب کنند.
با استراتژیهای بازاریابی جاذبهای و اولویتبندی هوشمندانه (همان کاری که برند های موفق میکنند)، سعی کنید وقت بیشتری را صرف سوالهایی کنید که تاثیر و ارزش بیشتری در ایجاد آگاهی دارند. با بهرهگیری از این استراتژیهای شگفت انگیز، نه تنها مشتریان وفاداری را حفظ میکنید، بلکه هر کدام از آنها را تبدیل به سفیری فعال برای کسبوکارتان میکنید. بازاریابی جاذبهای فرمان را به دست مشتری میدهد و با هزینه کمتر فروش بیشتری را برایتان رقم میزند. همینطور، این هزینه که بسیار کمتر از هزینه تبلیغات سنتی است، بازدیدکنندگان را به مشتریهای احتمالی و سپس به مشتریهای راغب یا قطعی تبدیل میکند.
بازاریابی سنتی و برونگرا، همیشه دافعهای نیست، اما زنگ خطر این جاست که بعضی وقتها میتواند باشد: زمانی که حوصله مخاطب سر میرود، یا پول و منابع کسب و کارمان به هدر میرود و یا تبلیغات به ایجاد ارتباط منجر نمیشوند، همه نمونههایی از شکست بازاریابی سنتی هستند.
بازاریابی جاذبهای را انتخاب میکنیم چون این خطاها نه تنها تکرار نمی شوند بلکه جبران هم میشوند.
قابل انکار نیست که شبکههای اجتماعی و دنیای گسترده اینترنت چه نقش مهمی در تصمیمات افراد در انتخاب و خرید کالا و خدمات دارند. نمی توان از منبعی به این مهمی چشم پوشی کرد و از امکانات آن در بازاریابی استفاده نکرد.
این مهم برای استارتاپها و به طور کلی، کسبوکارهای آنلاین اولویتی دوچندان مییابد. ما همه باید بیاموزیم که برای توسعهی کسبوکار خود در فضای آنلاین، راهکارهای متناسبتری را پیش بگیریم، که مشخصا بازاریابی جاذبهای از مطلوبترین گزینههای پیش روی ماست.
برای ایجاد برند یا کسب و کاری موفق و مدرن، بازاریابی جاذبهای رویکردی هوشمندانه و مطمئن است: این متد با وارونه کردن پروسههای فروش و بازاریابی سنتی، به جای فرستادن تبلیغات به بیرون، توجه اصلیاش را بر مجذوب کردن مشتری و کشیدن او به سمت کسب و کار میگذارد. تمرکز بازاریابی جاذبهای روی تکنیکهای هدفمندی مثل تولید محتوا، بازاریابی محتوایی و استفاده سودمند از شبکههای اجتماعی است تا مشتریانی که آماده خرید هستند شما را پیدا کنند.
بالاخره، همه ما میدانیم اینکه مشتریان به سمت شما بیایند، با شما تماس بگیرند و از شما خرید کنند، بسیار به صرفه تر از این است که شما با افرادی که معلوم نیست اصلا مشتری هستند یا نه تماس بگیرید و تلاش کنید تا به آنها چیزی بفروشید.
وقتی دربارهی موضوعی در گوگل سرچ میکنید، نتایج حاصله در سه بخش به شما نمایش داده میشود:
1. متا توضیحات (عنوان مقال)
2. لینک (آدرس صفحه)
3. توضیحات متا (چیکیده محتوا)
هر سه پارامتر فوق، توسط شما قابل تعریف و توصیف برای مخاطب است. متا دیتاها به ما کمک میکنند که نحوهی نمایش صفحات در گوگل را مدیریت کنیم و همراه با آن، به گوگل و سایر موتورهای جستجوی نیز کمک میکند که با دقت بیشتری صفحات مختلف را رتبهبندی نمایند. توضیحات متا، سومین بخش از این این المانهای سهگانه است که وظیفهی انتقال ماهیت محتوای صفحهی مد نظر به مخاطب را به عهده دارند. در ادامه، با پنج راهنمایی ساده و کاربردی برای نوشتن متا تگهای بهتر و اثربخشتر آشنا خواهید شد.
دعوت به عمل (Call to action) را جدی بگیرید
در نوشتن توضیحات متا، کاربر را متقاعد و دعوت به انجام عملی مشخص کنید. کارکرد توضیحات متا آن است که به مخاطب این اطمینان را بدهد که مطلبی که دنبال آن است را یافته است. پس با در نظر گرفتن یک متن جذاب، کاربر را دعوت به عملی مشخص کنید. خواندن مقاله، یادگیری مطلبی تازه یا آشنایی با محصولی که به آن نیاز دارد، سادهترین مثالهای ممکن است.
اشتیاق مخاطب را برانگیزید
شما کمتر از چند ثانیه زمان دارید تا با کمترین تعداد واژگان ممکن، مخاطب را به خواندنِ محتوایتان تشویق کنید. در نوشتن توضیحات متا باید بتوانید اشتیاق کافی را در مخاطب ایجاد کرده و دلیل لازم را برای کلیک روی عنوان سایتتان، به او اعطا کنید.
ساده و سرراست و صریح صحبت کنید
هرچه در نوشتن متا تگ ها سادگی بیشتری را پیش بگیرید با اقبال گستردهتری مواجه خواهید شد. رسالت شما آن است که در تعداد کمی کاراکتر، ماهیت اصلی محتوا را به مخاطب انتقال کنید. ساده، صمیمی، شفاف و واضح به نوشتن متا تگ مربوطه بپردارید و از کلمات و جملات پیچیده و نافهموم خودداری کنید.
واقعی و مفید بنوسید
فقط به توضیح و معرفی آنچه در محتوایتان موجود است بپردازید و از مبالغه بپرهیزید. هیچکس دوست ندارد مورد اغواگری قرار گیرد و با محتوایی نامرتبط به آنچه در توضیحات متا نوشتید مواجه شود. با نوشتن توضیحات متای اشتباه و غیرواقعی، علاوه بر آنکه مخاطب را میآزارید، موجب افزایش Bounce Rate سایت و صفحهتان نیز خواهید شد.
اصول فنی را در نظر بگیرید
استفاده از کلمه کلیدی کانونی هنگام نوشتن توضیحات متا الزامیست و مطلوب آن است که در ابتدای توضیحات نوشته شود. همچنین، اگر به ماهیت و جملهبندی شما آسیب وارد نمیکند، بهتر است که از سایر کلمات کلیدی محتوا نیز در نوشتن متا تگ استفاده کنید. طول توضیحات متا نباید بیشتر از ۱۵۰ کاراکتر باشد و این، نیازمند آن است که بتوانید در نهایت ایجاز و سادگی، منظور و نیت متن را توصیف کنید.