اولین چیزی که با شنیدن نام محتوا به ذهن خطور میکند به احتمال زیاد تولید محتوا است. و اولین عبارتی که پس از شنیدن تولید محتوا در ذهن ما نقش میبندد تولید محتوا از نوع متن و نوشته است. آیا واقعاً همینطور است و محتوا صرفاً به تولید و تولید نیز صرفاً به محتوای متنی ختم میشود؟
در پاسخ به سؤال اول باید گفت که قطعا اینطور نیست پس تولید محتوا همه چیز نیست و حتی ممکن است در استراتژی محتوا وجود نداشته باشد. اما اگر وجود داشت چه؟ اگر قرار باشد خودتان تولید محتوا کنید چه؟ در ادامه این مطلب از ابتدا در رابطه با اهمیت تولید محتوا، سپس انواع قالبها و فرمتهای محتوا و در نهایت دستورالعملی برای تولید محتوا را خواهید یافت.
در ابتدا مطلب زیر سوخت کافی را برای مطالعه و پیشروی در مسیر پرپیچ محتوا در اختیار شما خواهد داد:
ضروری بودن تولید محتوا:
حال که به ضرورت تولید محتوا پی بردیم وقت دستبهکار شدن است، اما دست نگه دارید و بیایید قبل از پختن آش تولید محتوا، مواد مورد نیاز این آش را بشناسیم و در قدم اول بیایید کمی بیشتر از آشی که قرار است بپزیم بدانیم.
آوینا کائوشیک در پاسخ سؤال محتوا چیست ؟ بیان میکند: «محتوا هر چیزی است که به زندگی خواننده ارزشی میافزاید. این ارزشها با کمک کردن به مخاطب در انجام بهتر شغل خود، دقیقتر شدن آنها، خندان، سرگرم کردن آنها و آموزش فراهم میشود.»
برخی دیگر محتوا را چنین تعریف میکنند: “محتوا ارائه اطلاعات با یک هدف خاص به مخاطبان از طریق یک کانال و در یک فرم خاص است”.
این روزها خیلی از مردم، وقتی لغت محتوا و بازاریابی محتوا را میشنوند بلافاصله به محتوای دیجیتال فکر میکنند.
اما محتوای دیجیتال اگر چه یکی از شکلهای رو به رشد محتوا در دنیای امروز محسوب میشود، تنها یکی از انواع محتواست. اگر شما یک نویسنده هستید و کتاب منتشر میکنید، باز هم تولیدکننده محتوا هستید.
اگر اوقات فراغت خود را با ارسال پیام و پیامک از طریق نرم افزارهای مختلف مانند وایبر و واتزاپ و … میگذرانید، تولیدکننده محتوا هستید.
البته برخی شغلها به طور مستقیم تولیدکننده محتوا هستند و به بازاریابی محتوا فکر میکنند و برخی دیگر، تولید محتوا را به عنوان فرایندی جانبی در کار خود تعریف میکنند.
بنابراین، بازاریابی محتوا را باید به عنوان زیرمجموعهای از حوزه بازاریابی در نظر گرفت تا حوزهی تکنولوژی دیجیتال.
انسان اولیه بر دیوار غارها تصاویر مختلف ترسیم میکرده است.
مستقل از اینکه آن تصاویر را برای زیبایی ترسیم میکرده یا اینکه پیامی از خود برای بازماندگان و آیندگان به جا بگذارد، به هر حال انسان اولیه، تولید محتوا را قبل از قسمت عمدهای از تولیدات فیزیکی آغاز کرده است.
وقتی که ارتباطات شکل گرفت، محتوا این بار شکل پیام را به خود گرفت.
حالا محتوا فرستنده و گیرنده هم داشت . انسان همچنان به تولید محتوا ادامه داد.
عصر چاپ و انتشار روزنامهها، نسل بعدی عرضه محتوا را رقم زد.
حالا تولید محتوا به عنوان یک شغل، رسماً شکل گرفته بود و رسانه، معنا پیدا کرده بود.
روزنامه ها، خبر و گزارش منتشر میکردند و صاحبان کسب و کار هم ، برای منتشر شدن آگهی های خود پول میدادند .
شاید روزنامههای دولتی آن زمان، به نوعی فلسفه بازاریابی محتوا را میفهمیدند.
روزنامه منتشر میشد و با انواع محتوا، مردم را خوشحال و سرگرم میکرد تا در لا به لای آن، دولتها هم بتوانند به تبلیغ نظریات خود و به نوعی به بازاریابی خودشان بپردازند.
رادیو نسل بعدی بستر تولید محتوا بود.
حالا صدا هم به انواع محتوا افزوده شده بود و تلویزیون به تدریج تصویر را هم وارد فضای محتوا میکرد.
در این میان روزنامه ها نقش خود را از دست ندادند.
مجله های تخصصی شکل گرفتند.
این مجلهها که به صورت هفته نامه و ماهنامه برای خانواده ها، پزشکان، ورزشکاران، و … منتشر میشدند، ایدههای جدیدی را در بازاریابی محتوا به همراه آوردند.
پزشکان هوشمند آموختند که به جای آگهی تبلیغاتی، مقالاتی آموزشی درباره مواجهه با بیماریها بنویسند.
روانشناسان، یادگرفتند که به جای اصرار و برای اینکه مردم به آنها پول بدهند و مشورت بگیرند، ستون پاسخ به سوالات، راه بیندازند و با لبخندی بر لب ، آمادگی خود را برای پاسخگویی به سوالات مطرح کنند.
آنها میدانستند که خوانندهی مقالات، مشتری مطبها و مراکز مشاوره آنها هم خواهد بود.
ماهوارهها نسل جدیدی از بستر ارتباطی بودند که رسانههای فراگیر را شکل دادند.
حالا کشورهای مختلف میتوانستند به بازاریابی در نقاط دیگر جهان فکر کنند.
از طرفی هزینه تاسیس شبکههای جدید کاهش یافته بود.
دغدغههای ارتباط بین فرهنگی هم بیشتر شد و حالا بازاریابی محتوا میآموخت که باید بکوشد محتوای فراگیر تولید کند.
هر جا هم که چنین مسئله ای امکان پذیر نیست، بسته به سلیقه مردم محتوا بسازد.
کشورها آموختند که در محتواهای تولیدی خود برای نقاط دور جهان، تصویری خوش آب و رنگتر از واقعیت خود را ترسیم کنند.
صنعت گردشگری آموخت که تولید محتوا برای جذب توریست، چیزی فراتر از انتشار سفرنامههای جهانگردان قدیمی است و حالا میتوان تیزرهای تبلیغاتی جذاب تولید و پخش کرد.
تولید محتوا به تدریج به یک دانش تخصصی تبدیل شد.
حالا روزنامه نگاران قدیمی، خودشان را اصحاب رسانه معرفی میکردند.
تولید فیلم و موسیقی و کتاب و مقاله موفق، به ترکیبی از انسانشناسی و روانشناسی و حقوق و بازاریابی و مدیریت نیاز داشت.
هزینه تولید محتوا بالا رفته بود و مردم ترفندهای تبلیغاتی را به خوبی آموخته بوبکه های اجتماعی دند.
در این میان بازاریابی محتوا به شیوه امروزی آن، به تدریج در حال شکل گیری بود.
و آهسته در اینترنت و دنیای وب شکل گرفت.
وب سایتها ابزارهای ارزان قیمت و اثربخش بودند که هر شخص یا سازمانی میتوانست با صرف بودجه و انرژی کمی، آنها را در اختیار خود داشته باشد.
فراگیر شدن کاربران اینترنت، شکل گیری امکان انتقال پول در فضای آنلاین، شوگوشیهای هوشمند، همه و همه باعث شدند که محتوا مفهومی جدیتر پیدا کند.
عصر جدیدی شکل گرفت که تولید محتوا و بازاریابی محتوا و تدوین استراتژی برای عرضه محتوا، یکی از دغدغههای اصلیاش بود.
اتفاقات زیادی در سالهای اخیر باعث شد که روند و مسیر حرکت بازاریابی از بازاریابی سنتی به بازاریابی محتوا تغییر کند.
یکی از مهمترین تغییرات، ایجاد احساس آگاهی و دانش در ذهن مشتریان بود.
اگر میگفتند خودرو باید سه چرخ داشته باشد، میگفتیم حتماً درست است اما امروز، هر کسی که در خیابان راه میرود و خودرویی دیده است، خود را متخصص خودرو میداند.
مردم به سادگی نظر میدهند: کاش بنز این آپشن را هم اضافه میکرد. تویوتا در طراحی پشت خودرو کم حوصلگی به خرج داده است!
واقعیت این است که اگر نسبت دانش به پیچیدگی محصول را در نظر بگیریم،اما اینها دلیل نمیشود.
مشتری امروز، به خاطر اطلاعات زیادی که در اختیار دارد، معتقد شده است که دانش و تخصص بیشتری هم دارد و به همین دلیل، به سادگی سابق، با چند بیلبورد و تیزر تبلیغاتی عمومی متقاعد نمیشود. او خودش را صاحب نظر میداند یا در اطرافش، کسانی را میشناسد که آنها را صاحب نظر میداند.
حالا اگر شما میخواهید محصول جدیدی عرضه کنید، باید مدتها در گوش مشتری، داستانهای مختلف تعریف کنید و برایش حرف بزنید تا او بیشتر یاد بگیرد و در نهایت، وقتی خودش به عنوان کارشناس محصول و خدمت شما را ارزیابی میکند، تصمیم به خرید آن بگیرد!
ظهور عرضه کنندگان ارزان قیمت، اتفاق دیگری بود که قواعد بازی را تغییر داد. تقریباً هر محصولی که تولید کنید میبینید که چینیها چیزی شبیه آن را به قیمتی ارزانتر تولید کردهاند.
قدرت تفکیک چشم انسان از قدرت تفکیک صفحه نمایش موبایلها کمتر است و تفاوت کنتراست تلویزیونها را به خوبی نمیفهمد.
گوش ما در شنیدن و تفکیک صدا در مقایسه با کیفیتی که سیستمهای صوتی امروزی دارند بسیار ضعیف است و دیگر به سادگی نمیتوان ادعا کرد که کیفیت فلان سیستم صوتی تفاوت فاحشی با متوسط سیستمهای صوتی موجود در بازار دارد.
پس به نظر میرسد که اگر از حد متوسط عبور کرده باشیم، مشتری تا حد زیادی داستانها را میخرد!
مسئله سوم، گرانتر شدن بسترهای سنتی تبلیغات است. طی دهه اخیر، برندسازی و بازاریابی و تبلیغات و مفاهیم مشابه، بیش از آنکه به نفع تولیدکنندگان کالا و خدمات عمل کنند، به نفع رسانههای تبلیغاتی عمل کردند. هر روز تقاضا برای تبلیغات تلویزیونی بیشتر شد.
تقاضای زیاد، قیمتها را هم افزایش داد و از سوی دیگر، مخاطب که هر روز با حجم بیشتری از تبلیغات مواجه بود، بیش از گذشته، نسبت به تبلیغات بیتفاوت شد.
بیلبوردهای خلاقانه که زمانی تصمیم مشتری به خرید را شکل میدادند، امروز به سختی حتی میتوانند لبخندی بر لب مشتری بیاورند و ایدههای تکراری هم مخاطب را دلزده کرده است.
چهارمین مسئله این بود که آشنایی مخاطبها با فرایند تبلیغات و همینطور جزییات اجرایی و عملیاتی آن، اثربخشی تبلیغات را کاهش داد.
حالا دیگر خیلی سخت است که به بینندهی تلویزیونی بقبولانید که به عنوان یک کارآفرین موفق به تلویزیون دعوت شدهاید.
رپورتاژ آگهی در روزنامهها دیگر کسی را هیجان زده نمیکند. مردم هنگام دیدن سریالها، زمان دستشویی رفتن خود را با ساعت تبلیغات تنظیم میکنند! به عبارت دیگر، همزمان با گران شدن بسترهای تبلیغاتی، اثربخشی آنها هم کاهش یافته است.
وضع فضای آنلاین و شبکههای اجتماعی هم بهتر نیست.قیمت فالوراینستاگرام مشخص است! بگویید که امروز چند فالور دارید و میخواهید هفتهی بعد چند فالور داشته باشید تا فالورها را با تخفیف به شما بفروشند!
در صفحه فیس بوک خود ده هزار فالور دارید و مطلبی که مینویسد صد عدد لایک میخورد. بخشی از مردم فقط کنجکاوی میکنند و بخشی دیگر حتی همین کار را هم انجام نمیدهند .
بر خلاف آنچه در ابتدا تصور میشود کار تولید محتوا در خانه خیلی هم آسان نیست . یک تولید کننده محتوای باید تخصص و مهارت های خاصی داشته باشد که فهرست وار به آن اشاره میکنیم
– آشنایی کامل با اصول نگارش و ویرایش متندر کار تولید محتوا سرمایه شما دانش شماست . بنابراین نسبت به دیگر مشاغل شروع ساده تری دارد و با داشتن آگاهی و دانش کافی و یک سیستم کامپیوتری پیشرفته و چند نرم افزار ساده شما میتوانید کار خود را آغاز کنید. اگر به دنبال موضوعات جذاب و مخاطب پسند باشید نیاز به تبلیغات زیادی هم ندارید و با رعایت اصول سئو و نگارش صحیح میتوانید از موتورهای جستجو جذب مخاطب کرده و با راهنمایی مخاطب هدف به موضوعات نگارش شده امتیاز بیشتری نسبت به کسانی که مخاطب را از طرق گوناگون به وبگاه خود میکشانند کسب کنید.
یک کارشناس تولید محتوا امکان اشتغال از راه دور دارد میتواند در هر زمان و مکانی با داشتن دسترسی به اینترنت کارش را انجام داده و کسب درآمد کند.
برای افرادی که به دنبال یک شغل پاره وقت و یا تمام وقت با زمان بندی منعطف هستند و یا امکان حضور فیزیکی در دفتر و محل کار ندارند ، انجام کار تولید محتوا یک مزیت به شمار می آید.
با توجه به تنوع موضوعاتی که توسط یک نگارنده به محتوای اینترنتی تبدیل میشود ، کار اصلا یکنواخت و کسل کننده نخواهد بود.
راه اندازی یک سایت تولید محتوا نسبت به دیگر مشاغل کسب و کار دنیای مجازی مثل فروشگاه های اینترنتی و یا وبسایت های خبری و کاربر محور بسیار ساده تر و مقرون به صرفه تر بوده و دردسر کمتری دارد.
در آغاز کار بهتر است ابتدا یک تحقیق میدانی پیرامون موضوعاتی که کاربران بیشتر آن را جستجو میکنند انجام دهید و تمرکز محتوای خود را روی موضوعات با جستجوی بیشتر قرار دهید . برای مثال محتواهای آموزشی از جمله موضوعاتی هستند که مخاطبین زیادی در جستجوی آنهاست و شما با جمع آوری و تولید محتوای متنی ، تصویری و صوتی آموزشی میتوانید مخاطب را جذب کرده و برای نمایش محتواهای پیشرفته تر و بیشتر از مخاطب کسب درآمد کنید. یکی از راه های موفقیت استفاده از محتواهای ترجمه شده است که برای نخستین بار در سایت های داخلی منتشر میشود.
برای مثال میتوانید مقدمات یک محتوای آموزشی پر مخاطب را در سایت خود قرار داده و محتواهای تکمیلی را به صورت کتاب های الکترونیکی و یا ویدئوهای آموزشی قابل دانلود به مخاطب عرضه کرده و کسب درآمد نمایید.
برای اینکه نویسنده و تولید کننده محتوای موفقی باشید نیاز دارید که همیشه سطح اطلاعات خود را بالا نگه داشته و اصطلاحا به روز باشید . بهتر است برای شروع روی یک موضوع و در زمینه خاصی متمرکز شده و اطلاعات و اخبار و مقالات پیرامون موضوع مورد نظر را جمع آوری کنید و با ارائه یک مقاله یا ویدئو جامع مخاطب را جذب کرده و قدم به قدم به موضوعات دیگر بپردازید.
برای موفقیت بیشتر در کار تولید و ارائه محتوا شما باید گروهی از مترجمین و نویسندگان خلاق را کنار هم جمع کنید تا در زمینه های گوناگون مطالب مفید و مقالات تازه و منحصر به فرد تولید کرده و در اختیار مخاطب قرار دهید.
به تعداد انسان های کره زمین زبان وجود دارد و هرکس به زبان خودش و آنطور که دلخواهش است صحبت می کند
این موضوع درباره همه ما صدق می کند و شما هم جریان صحبت کردن خاص خود را دارید.
تنها با کسانی ارتباط صمیمانه برقرار می کنید که تا حدی به حرف زدن شما شبیه باشند.
همین موضوع را بسط می دهیم به مقوله تولید محتوا ؛
اگر درباره سئو می نویسید در نظر داشته باشید که با بازه ای از افراد صحبت می کنید که میل به پیشرفت و بالا بردن سطح اطلاعاتشان درونشان موج می زند و عاشق موضوعاتی کمیاب هستند،عموما جوان هستند و عاشق مثال زدن و جلوه گری بصری توسط شما در ذهنشان هستند.
قاعدتا اگر نتوانید در پاراگراف اول محتوایتان به او حسی که می خواهند را بدهید،بدانید نه تنها محتوایتان را نمی خواند،بلکه باور کنید دیگر به وبسایتتان سر نخواهد زد حتی اگر جای دیگری به چشمش بخورید!
اگر در وبسایت خدمات دنداپزشکی خود محتوا تولید می کنید بدانید با قشری صحبت می کنید که آسیب دیده و سرگردانند!
بدانید این افراد نیاز دارند با لحنی امیدوارانه با آن ها صحبت کنید و ایشان را از سردرگمی نجات دهید.
پس از پرداختن به بحث های بیهوده بپردازید و بگویید که واقعا چه کاری باید بکنند.
در پایان هم می توانید با لحنی دلسوزانه در کمال ادب خود و خدماتتان را معرفی کنید.
مواردی که ذکر شد تنها قطره ای از اقیانوس است.همیشه در نظر داشته باشید اگر کاربرانتان از شما راضی باشد،گوگل از شما راضی خواهد بود.
همیشه خودتان را جای مخاطب بگذارید. واقعا حاضر میشوید متنی را بخوانید که پر از پاراگرافهای طولانی است و با نگاه کردن به صفحه، لشکری عظیم از مورچههای سیاه در حال رژه رفتن روی صفحه سفید ببینید؟
حتی اگر به این موضوع اعتراف نکنید در عمل، در صدم ثانیه، چنین صفحهای را ترک خواهید کرد.
همه ما خاطره خوبی از کلاسهای درسی که در آن استاد، یکبند و بیتوقف حرف میزد، ندارید. ارتباط یکطرفه به طور کلی چیز خوبی نیست.
به این نکته توجه کنید. اگر در نوشتن خود مانند همان استاد پُرچانه و پر فیس و افاده ،یک بند حرف بزنید و حتی نفس نکشید و هیچ نقطه و بخشی از متن را به سؤال یا درگیر کردن مخاطب اختصاص ندهید، او دقیقا مانند همان دانشجویی می شود که به ساعتش زل می زند تا ساعت کلاس تمام شود .
باید تلاش کنید تا در حین تولید محتوا و نوشتن، مدام مخاطب را درگیر بحث کنید. هر چند خط یکبار، او را در ذهن خودتان مجسم کنید و خودتان را به جایش بگذارید و ببینید که چطور میتوانید او را در مسیر خواندن با خود همراه بسازید.